سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 گاف یک سناتور آمریکایی در ایالت اوکلاهاما فاش کرد که شرکت‌های پپسی، کرافت و نستله از جنین‌های سقط شده به عنوان طعم‌دهنده نوشیدنی‌های خود استفاده می‌کنند و روزانه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، از این نوشیدنی‌ها استفاده می‌کنند. 

براساس گزارش نچرال نیوز، اظهارات سناتور رالف شورتی در مورد پیامدهای اخلاقی این عمل و تاکید بر اینکه ایالت اوکلاهاما درصدد صدور قانون جدیدی برای ممنوعیت این اقدام است، ناظران اجتماعی را با این سوال مواجه کرده است که مگر تا پیش از این، چنین اقدامی از سوی پپسی، نستله و کرافت انجام می‌شده است؟! 

این لینک حاوی تصویری دلخراش از یک جنین است که کبد وی برای استفاده در طعم‌دهنده‌ها، توسط کارکنان آزمایشگاه شرکت پپسی از بدن وی خارج شده است. درصورتی که از تصاویر دلخراش آزرده‌خاطر می‌شوید، روی آن کلیک نکنید

براساس این گزارش، خبرگزاری آسوشیتدپرس و روزنامه O"Collegian برای اولین بار این خبر را منتشر و عنوان کردند: شورتی بعد از این اظهارات، پاسخی به تماس‌های آنها برای توضیح در مورد این مسئله نمی‌دهد. سرانجام رادیوی تولسا موفق شد با سناتور تماس بگیرد و او در این مصاحبه عنوان کرد: تحقیقات نشان می‌دهد که این سه شرکت با استفاده از کبد جنین‌های سقط شده، به ایجاد طعم دهنده برای نوشیدنی‌های خود اقدام می‌کنند.

سناتور شورتی در این مصاحبه رادیویی همچنین عنوان کرد: "ما قصد نداریم اجازه دهیم که تولید این نوع کالاها در اوکلاهاما صورت بگیرد."

براساس اذعان 
 نشریات اسرائیلی، پپسی و نستله از حامیان مالی رژیم صهیونیستی هستند اما کمک‌های پپسی از سال 1980 در پی تهدید دولت‌های عربی به قطع خرید از این شرکت، حالت مخفیانه پیدا کرد.




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 8:35 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

 

گوگل ایمیل‌‌های ما را می‌خواند تا آگهی‌های تجاری به آنها ارسال کند. زمانی که از Google Map استفاده می‌کنیم آنها می‌دانند که چگونه ما از نقطه آ به نقطه ب می‌رویم. زمانی که از موتور جستجوی گوگل استفاده می‌کنیم آنها می‌دانند که دنبال چه چیزی هستیم. آنها تمام این اطلاعات را می‌خوانند، اما ما با آنها معامله‌ای می‌کنیم مبنی بر اینکه از این اطلاعات علیه خودمان استفاده نکنند، تا به شعارشان یعنی "بد نباش!" (Don"t Be Evil) پایبند باشند. اما آیا واقعا اینگونه است؟


آیا گوگل به شعار معروف خود "بد نباش!" پایبند بوده و اطلاعات ما را در جای امنی نگهداری می‌کند؟



برین و پیج، بنیانگذاران گوگل، هر دو یهودی هستند

مارکوس جی. فرید (Marcus J. Freed)، در مقاله‌ای کتاب "پولدارستان" (Richistan) را که به توصیف و تشریح وضعیت "پسران یهودی گوگل" می‌پردازد، مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی در این مقاله که در 5 سپتامبر 2007 منتشر شد چنین می‌نویسد:

"هم‌اکنون اقتصاد جهانی با چهل سال پیش تفاوت زیادی دارد. در میان میلیاردرهای امروزی می‌توان دو پسر یهودی گوگل یعنی سرگئی برین (Sergey Brin) و لری پیج (Larry Page)، را مشاهده نمود."


سرگئی برین و لری پیج، بنیانگذاران یهودی گوگل

لری پیج که ریاست گوگل را بر عهده دارد حتی دارای ارتباطات خانوادگی اسرائیلی نیز است. نشریه "بنائی بری" (B´nai B´rith)، مجله یکی از قدرتمندترین سازمان‌های یهودی در شماره بهار 2006 و در مقاله‌ای با عنوان "استادان جستجو" بدین امر اشاره می‌کند که "...مادر لری پیج یک یهودی به نام گلوریا است". در ادامه مقاله چنین نوشته شده: "پدربزگ مادری لری در مسیر متفاوتی قدم گذارد. وی یکی از اولین شهرک‌نشینان اسرائیل بود که به شهر بیابانی آراد (Arad) مهاجرت نمود."

سرگئی برین نیز که هم‌اکنون مدیر تکنولوژی شرکت محسوب می‌شود در یک خانواده یهودی در مسکو به دنیا آمد. خانواده برین در سال 1979 و زمانی که وی شش سال داشت به آمریکا مهاجرت کردند. ثروت وی در سال 2011 بالغ بر 16/7 میلیارد دلار برآورد شد. شایان ذکر است که لری پیج نیز دارای همین میزان ثروت است. نود و نه درصد از ثروت گوگل از آگهی‌های بتلیغاتی این شرکت تأمین می‌شود. در سال مالی 2006 این شرکت از محل آگهی‌های بازرگانی 10/492 میلیارد دلار درآمد کسب کرد. هم‌اکنون ارزش خالص شرکت گوگل بالغ بر 190 میلیارد دلار است.


سرگئی برین در کنار دیوار غربی در بیت‌المقدس



فضای یهودی گوگل

اولین کارمند گوگل و کارمندانی که بعدها در مراحل اولیه آغاز به کار شرکت استخدام شدند همگی یهودی بودند. در اولین کریسمس به جای درخت کریسمس یک شمعدان در سالن شرکت قرار داده شد. چارلی آیرز (Charlie Ayers)، سرآشپز سابق گوگل، غذاهای سنتی یهودیان را تدارک می‌دید و شام عید پسح را تبدیل به یکی از مراسم‌های سنتی شرکت کرده بود. به نظر برخی، تمایل شرکت گوگل برای استخدام بهترین و درخشان‌ترین نخبگان دانشگاهی را می‌توان یک سنت یهودی نامید. شاید بدین ترتیب عبارت "بد نباش!" نیز مفهومی یهودی باشد. این مفهوم که اشاره‌ای به شعار کابالیستی "احیای جهان" است نشان از تعهد شرکت برای انجام امور بشردوستانه دارد."

یک یهودی به نام کریگ سیلورشتاین (Craig Silverstein) اولین کارمندی بود که توسط لری پیج و سرگئی برین، مؤسسین گوگل، استخدام شد.


کریگ سیلورشتاین، اولین کارمند یهودی گوگل

زنی یهودی به نام سوزان ووجچیکی (Susan Wojcicki)، فضای اداری لازم برای آغاز فعالیت‌های تجاری گوگل را فراهم نمود. از آن پس سوزان ووجچیکی معاون مدیریت تولید شرکت گوگل شد.

آن ووجچیکی، خواهر کوچکتر سوزان و متخصص بیوتکنولوژی، در ماه می 2007، و طی یک "مراسم سنتی یهودی" (به نوشته روزنامه هاآرتص، 29 می 2008) با سرگئی برین، رئیس گوگل، ‌ازدواج نمود. بدین ترتیب همه چیز در داخل قبیله باقی ماند.


سوزان ووجچیکی، یهودی دیگر گوگل که بعدها خواهرش آن ووجچیکی با سرگئی برین ازدواج نمود

جاستین روزنشتاین (Justin Rosenstein) یکی از مهندسین ارشد گوگل بود که به مدت سه ماه به عنوان مدیر تولید بخش طراحی صفحه فعالیت نمود. جاستین یکی از اولین کارمندانی بود که مارک زوکربرگ (Mark Zuckerberg) رئیس یهودی فیس‌بوک در دوران اوج‌گیری شرکتش، از گوگل ربود.


جاستین روزنشتان، مهندس ارشد گوگل که بعدها به زوکربرگ، مالک یهودی فیس‌بوک، پیوست

یکی دیگر از چهره‌های یهودی که در شکل‌گیری گوگل نقشی حیایی ایفاء کرده‌ شریل سندبرگ (Sheryl Sandberg) است. وی معاون فروش آنلاین شرکت گوگل بود. سندبرگ در این منصب امور مربوط به آگهی‌های تجاری گوگل را در سطح جهان کنترل می‌کرد. وی برنامه "آگهی‌های کلمه‌ای" (Ad Words) گوگل را هدایت می‌نمود و در بخش فعالیت‌های عام‌المنفعه شرکت (Google.org)عضو هیأت مدیره بود. هم‌اکنون شریل سندبرگ – "نفر دوم فیس‌بوک" – مدیر اجرایی ارشد فیس‌بوک شده است.


شریل سندبرگ، بانوی پولساز گوگل. وی نیز به فیس‌بوک پیوسته است

الیوت شراگ (Elliot Schrage) از سال 2005 تا 2008 بعنوان معاون ارتباطات و روابط عمومی گوگل فعالیت کرد. سپس به شرکت فیس‌بوک پیوست تا همین شغل را در آنجا ادامه دهد. وی قبل از اینکه وارد گوگل شود در مؤسسه صهیونیستی "شورای روابط خارجی" فعالیت می‌کرد.


الیوت شارگ، انتقال یهودیان بین شرکت‌های یهودی ادامه می‌یابد

عودی مانبر (Udi Manber) معاون مهندسی گوگل اهل اسرائیل بوده و فارغ‌التحصیل مؤسسه تکنیون (Technion Institute) حیفا است. وی سابقه‌ای طولانی در فعالیت‌های مرتبط با اینترنت دارد. در سال 1998 بعنوان دانشمند ارشد شرکت یاهو منصوب شد و در سال 2002 به فروشگاه اینترنتی آمازون (Amazon.com) پیوست. وی بعدها در یکی از شرکت‌های تابعه آمازون به نام "آ9" (A9.com) مدیرعامل شده و در آنجا موتور جستجوگر "آ9" را پایه‌گذاری کرد.

مانبر در سال 2006 توسط گوگل بعنوان معاون مهندسی شرکت استخدام شد. وی در دسامبر 2007، آغاز به کار کنول (Knol)، پروژه جدید گوگل برای ذخیره‌سازی اطلاعات، را اعلام نمود. این شخص ارتباطات نزدیکی با جوامع یهودی-صهیونیستی دارد.


عودی مانبر، یهودی صهیونیست گوگل



پیش‌بینی آینده برای سازمان سیا

Recorded Future Inc.یک شرکت نرم‌افزاری واقع در شهر کمبریج ایالت ماساچوست در آمریکا است که در حوزه اطلاعات وب و نیز تحلیل‌های پیش‌بینانه فعالیت می‌کند. این شرکت با استفاده از ابزاری به نام "موتور تحلیلی موقتی" (emporal analytics engine)، ابزار پیش‌بینی و تحلیل را به متخصصین ارائه می‌کند تا آنها بتوانند با بررسی منابع موجود در اینترنت، و بازیافت، اندازه‌گیری و تصویرسازی اطلاعات، شبکه‌ها و الگوها را در گذشته، حال و آینده نشان دهند. نرم‌افزار این شرکت منابع را تحلیل نموده و "لینک‌هایی نامرئی" بین اسناد ایجاد می‌کند تا لینک‌هایی که آنها را به یکدیگر پیوند می‌زند و نیز افراد، نهادها و وقایع مربوط به آنها را شناسایی کند. این شرکت در سال 2008 و توسط فردی به نام "کریستوفر آهلبرگ" (Christopher Ahlberg) تشکیل یافته و تا نوامبر 2011 دارای 20 کارمند بود. گوگل در 3 می 2010 و سازمان سیا از طریق شاخه‌های سرمایه‌گذاری خود یعنی "گوگل‌ونچرز" (Google Ventures) و "این-کیو-تل" (In-Q-Tel) در این شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند. Recorded Future Inc.شرکتی است که تمام اطلاعات موجود در صفحات وب را بررسی می‌کند تا بداند چه کسی، چه چیز، کی، کجا و چرا – یعنی برای مثال، چه کسی، برای چه به کجا می‌رود.


Recorded Future پروژه سرمایه‌گذاری مشترک سیا و گوگل برای کنترل آینده

البته این اولین باری نیست که سیا و گوگل در یک پروژه مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند. "این-کیو-تل" شاخه سرمایه‌گذاری سیا که در تکنولوژی‌های آتی و ثمرده سرمایه‌گذاری می‌کند در گذشته در شرکتی به نام "کی‌هول" (Keyhole) سرمایه‌گذاری نمود. این شرکت در سال 2004 توسط گوگل خریداری شد تا از آن به عنوان آغازی برای "گوگل‌ارث" (Google Earth) استفاده گردد.



گوگل؛ جاسوس آژانس امنیت ملی

پس از حملات سایبری به گوگل در سال 2010 که ادعا می‌شود از جانب هکرهای چینی انجام گرفت، این شرکت تصمیم گرفت با عقد قراردادی با آژانس امنیت ملی حفاظت سایبری در مقابل اینگونه حملات را به این سازمان جاسوسی واگذار نماید. این امر نگرانی‌های بسیاری در میان فعالین حمایت از حفظ حریم خصوصی در آمریکا برانگیخت به گونه‌ای که "مرکز اطلاعات حریم خصوصی الکترونیک" (Electronic Privacy Information Center) درخواست نمود، اطلاعات مرتبط با این قرارداد منتشر گردند.


گوگل امروزه تبدیل به جاسوس سیا و آژانس امنیت ملی شده است

با این حال، ریچارد لئون (Richard Leon)، قاضی دادگاه فدرال، اعلام نمود که هیچ کس حق ندارد بداند که آیا گوگل برای آژانس امنیت ملی جاسوسی می‌کند یا نه. وی گفت: "آژانس امنیت ملی آمریکا مجبور نیست که هیچ یک از فعالیت‌های سازمان یا هر نوع اطلاعات مرتبط با این فعالیت‌‌ها را منتشر نماید." حال مشخص نیست که شرکت گوگل – محبوب‌ترین وب‌سایت جهان – وارد چه نوع معامله‌ای با آژانس امنیت ملی آمریکا شده است.


برنامه راشا تودی در مورد قرارداد گوگل و آژانس امنیت ملی


رسوایی‌های Wi-Fi و اندروید

در سال 2010 اعلام شد که اتومبیل‌های تصویربرداری خیابانی گوگل که در بیش از سی کشور جهان مشغول فیلمبرداری از خیابان‌ها و خانه‌ها بودند به شبکه‌های اینترنت بی‌سیم نفوذ کرده و تمام اطلاعات مبادله شده در آنها را می‌ربودند. شرکت گوگل در ابتدا اعلام نمود که فقط شبکه‌های را محل‌یابی می‌کردند اما بعدها اذعان کرد که اتومبیل‌های این شرکت حین فیلمبرداری ارتباطات شبکه‌های وای‌فای رمزگذاری نشده را ضبط کرده و آنها را به سرورهای گوگل ارسال کرده‌اند. متعاقب این امر اروپایی‌ها شرکت را تحت تعقیب قضای قرار دادند و قانونگذاران آمریکایی نیز خواهان توضیح "کمیسیون فدرال بازرگانی" (Federal Trade Commision) شدند. در ایالت ارگون نیز شکایتی علیه گوگل مطرح گردید. در سال 2010 و متعاقب اعتراضات وسیعی که نسبت بدین امر صورت گرفت شرکت گوگل مجبور شد که به کار این سیستم خاتمه دهد. در حقیقت گوگل توانست با این کار به آدرس‌ها و رمز‌های ایمیل‌های اینترنتی و همچنین هر نوع ارتباطاتی که از طریق سیستم‌های بی‌سیم رد و بدل می‌شدند دست یابد.


اتومبیل جاسوسی گوگل که به طور آزادانه در سی کشور دنیا در حال فعالیت است

سال گذشته نیز گزارش‌هایی مخابره شد مبنی بر اینکه گوشی‌های تلفن همراه اندروید (Android) گوگل و ‌آیفون (iPhone) شرکت اپل به طور مداوم محل خود را به شرکت‌های سازنده خود مخابره می‌کنند. گوگل و اپل اطلاعات مربوط به مکان‌ها را به عنوان بخشی از رقابت برای ایجاد پایگاه‌های عظیم داده که می‌توانند مکان مردم را از طریق تلفن‌های همراه شناسایی کنند، جمع‌آوری می‌کنند. این پایگاه‌های داده می‌توانند به آنها در دستیابی به بازار 2/9 میلیارد دلاری خدمات مکان-محور که انتظار می‌رود در سال 2014 بالغ بر 8/3 میلیارد دلار گردد یاری خواهند رساند.


اندروید و اپل، ردیاب‌هایی که قربانیان‌شان با کمال میل آنها را با خود حمل می‌کنند

بر اساس تحقیق جدیدی که توسط سامی کامکار (Samy Kamkar)، تحلیلگر مسائل امنیتی، انجام گرفته گوشی اندروید در هر چند ثانیه یکبار موقعیت خود را شناسایی کرده و حداقل چند بار در هر ساعت این داده‌ها را به گوگل مخابره می‌نماید. این گوشی همچنین نام، مکان و قدرت سیگنال هر نوع شبکه Wi-Fi نزدیک را نیز مخابره می‌کند. شرکت گوگل تاکنون از ارائه توضیحی در مورد این اطلاعات امتناع کرده است.



چرا Google Earth اسرائیل را نشان نمی‌دهد

از سال 2005 تاکنون که گوگل سیستم Google Earth را راه‌اندازی نموده است، این شرکت تبدیل به برترین ارائه دهنده تصاویر ماهواره‌ای با قابلیت تفکیک بالا شده است. در سال 2010، سیستم Google Earth جهانیان را قادر ساخت که ویرانی‌های پس از زلزله هائیتی را مشاهده نمایند. پس از زلزله و سونامی مرگ‌بار ژاپن نیز گوگل همین امکان را فراهم آورد. گوگل می‌تواند تنها با یک کلیک تمام جهان و حوادث دوردست‌ها را در صفحه نمایشگر شما ظاهر کند. با این حال یک مکان وجود دارد که گوگل آن را به شما نشان نخواهد داد: اسرائیل!


به دستور آمریکا تصویر سرزمین‌های اشغالی در گوگل‌ارث مبهم و با وضوح تفکیک پایین به نمایش گذارده شده است

در سال 1997، کنگره "قانون تفویض اختیارات دفاع ملی" را تصویب نمود. بخشی از این قانون با عنوان "ممنوعیت جمع‌آوری و انتشار تصاویر ماهواره‌ای مربوط به اسرائیل" شناخته می‌شود. بر اساس این قانون انتشار تصاویر ماهواره‌ای اسرائیل با تفکیک بالا ممنوع است. این قانون علاوه بر اسرائیل، شامل سرزمین‌های اشغالی نیز می‌شود به همین دلیل است که سازمان دیده‌بان حقوق بشر نمی‌تواند در گزارش‌های خود تصاویر واضحی از نوار غزه ارائه نماید. البته اخیرا ترکیه اعلام کرده که ماهواره "گوک‌تورک" (ترک آسمانی) پس از پرتاب در سال 2013، تصاویری با تفکیک‌پذیری بالا از اسرائیل منتشر خواهد نمود.

این نکته نیز شایان ذکر است که شرکت گوگل ارتباطات نزدیکی با رژیم اشغالگر صهیونیستی دارند. مؤسسین این شرکت بارها به اسرائیل سفر کرده و یک مرکز تحقیق و توسعه در تل‌آویو تأسیس نموده‌اند.



سایر جاسوسی‌های گوگل

به جرأت می‌توان گفت که تمام نرم‌افزارها و خدمات ارائه شده توسط گوگل دارای عنصری از جاسوسی هستند. برای مثال این شرکت حساب‌های Gmail افراد را به صورت پیوسته مورد بررسی قرار می‌دهد تا با توجه به لغات و عبارات کلیدی مندرج در ایمیل‌های آنها، تبلیغات ارائه شده برای حساب مذکور را هدف‌مند سازد. در نرم‌افزار وب‌گردی Google Chrome نیز در هنگام نصب شدن یک شماره شناسایی (ID) تولید می‌نماید که تمام جستجو‌های انجام شده توسط کاربر به نام ID مذکور ثبت می‌گردد. ممانعت از ثبت این شماره شناسایی کار آسانی نیست اما برخی نرم‌افزارها به مانند UnChrome می‌توانند این کار را برای کاربران انجام دهند.

 

Google Chrome و Gmail جاسوسان بی‌صدای گوگل



تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 8:33 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

در سال 2007 این موسسه پژوهانه‌هایی را به دانشجویان یهودی می‌پرداخت تا در عوض آنان به فعالیت در ویکی‌پدیا بپردازند و باعث شوند اسرائیل عادلانه و به درستی معرفی شود. مورد دیگر راه‌اندازی یک گوگل گروپ توسط «کمرا»، که سازمانی طرفدار رژیم اسرائیل است، برای هماهنگی و ‌ترغیب کاربران طرفدار این رژیم در ویکی‌پدیاست.

ویکی‌پدیا دانشنامه‌ای است همگانی و آزاد؛ بدین معنی که همه می‌توانند به نوشتن و ویرایش نوشتارهای موجود در آن بپردازند. البته این نوشتارها و ویرایش‌ها باید مطابق با اساسنامه ویکی‌پدیا باشد؛ یعنی مطالب بی‌طرفانه و بدون پایمال کردن حق نشر دیگران نوشته شده باشد. مدیریت بررسی نوشتارها توسط گروهی از گردانندگان انجام می‌شود. کسانی که در امر تکمیل این پروژه بی‌پایان مشارکت می‌کنند، به همزبانان خود یاری رسانده‌اند تا در امر گردآوری بی‌همتاترین دانشنامه جهانی سهمی داشته باشند.

ویکی‌پدیا به لحاظ ساختاری نیز بی‌همتاست، چونان بدنی ارگانیک عمل می‌کند، یعنی آنکه کولونی نیست؛ اصول کلی در آن راه را برای هر عضو به جهت بهبود ساختارش روشن می‌سازد، پس پراگماتیک نیز هست. ویکی‌پدیا شامل درخشان‌ترین اصول همکاری‌های نزدیک گروهی در تاریخ بشری است که تاکنون نظیر آن در تاریخ مشاهده نشده؛ از آن جمله: «ویکی‌پدیا محل تمرین دموکراسی نیست…» یا «هرگز درباره چیزی رأی نگیرید مگر آنکه واقعا ناگزیر از انجام آن باشید…».

جملات بالا عینا تعاریفی است که ویکی‌پدیا در وصف خود به کار برده است اما آنچه در این میان جالب توجه است اشاره مستقیم ویکی به نظم نوینی است که در ذیل تعریف دموکرات نبودنش به آن اشاره کرده است. ویکی‌پدیا پراگماتیک است! این عبارت دقیقا در برابر تعریف سیاسی «محافظه‌کاری» به کار می‌رود و به معنای عملگرایی است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع، حقیقت هر چیز به وسیله نتیجه نهایی آن اثبات می‌شود.

همین عملگرایی و تطبیق واقعیات با سودمندی‌شان موجب شده است ویکی‌پدیا برای دوام آنچه مایل است در تاریخ نگاری نوینش ماندگار شود وابسته به تیم‌های صهیونیستی باشد که داوطلبانه در برابر دریافت اندک هزینه همکاری، واقعیات را دستکاری یا به دلخواه حذف می‌کنند. بیماری نظم نوین ارائه شده توسط ویکی، شاید در فضای مجازی نوظهور باشد اما سابقه‌ای به قدمت تاریخ دارد.

به قضایای مشهور صهیونیستی زمانه خودمان توجه کنید، جاودانگی حوادثی مانند هولوکاست یا 11 سپتامبر با تمام حواشی حول آنها و غیرجهانی بودن‌شان مثال‌های فاش چگونگی اجرای این نظم توام با بی‌نظمی است. بی‌نظمی‌اش آنجا بروز می‌یابد که اهمیت جهانی حادثه‌ای مثل 11 سپتامبر را با سایر وقایع هولناک بشری مقایسه کنیم و میزان توجه به هر کدام را در کفه ‌ترازوی عقل و منفعت قرار دهیم. نتیجه عقلانی با برآورد منفعت‌طلبانه کاملا در تضاد است. این همان واقعیت فلسفی مهمی است که توجیه‌کننده کشتار کودکان غزه است در حالی که همزمان ویکی‌پدیا جنگ غزه را آغاز حضور نیروهای داوطلب بنیادهای خیریه جهانی برای آموزش کودکان غیرمتمدن یک باریکه معرفی می‌کند.

یا در جایی دیگر با افتخار اعلام می‌کنند کاربری موفق شد نقشه اسرائیل را بدون بلندی‌های جولان و کرانه غربی در ویکی‌پدیا به ثبت رساند اما اینکه اکنون دیگر چنین چیزی وجود ندارد مربوط به سازوکار ویکی‌پدیا می‌شود. سازوکاری که ماسون‌ها برای اداره جهان فعلی و گذر از حال به آینده دلخواه رقم زدند و از سازمان ملل تا شبکه‌های مجازی جهانی مثل فیس‌بوک و توئیتر یا حتی گوگل و یاهو تابع و مجری قوانین آن هستند.

دوباره به تعریف باز می‌گردیم؛ دولتمردان و سیاستمداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق می‌شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر عقاید خود مقدم می‌شمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان می‌دهند.

حقیقت چیزی ثابت و تغییرناپذیر نیست؛ بلکه با گذشت زمان، توسعه و تحول می‌یابد. آنچه در حال حاضر صادق است، ممکن است در آینده صادق نباشد، زیرا در آینده، افکار و نظریات دیگری بر حسب شرایط و اوضاع جدید، حقیقی شده و متداول می‌شود. تمام امور تابع نتایج است و بنابراین، حق امری است نسبی؛ یعنی وابسته به زمان، مکان و مرحله معینی از علم و تاریخ است. ما هیچ زمان به حقیقت مطلق نخواهیم رسید، زیرا علم ما، مسائل ما و مشکلات ما همیشه در حال تغییر است و در هر مرحله، حقیقت، آن چیزی خواهد بود که ما را قادر می‌سازد به نحوی رضایتبخش، مسائل و مشکلات جاری آن زمان را بررسی و حل کنیم.

BBC می‌افزاید: یکی از سازمان‌های طراح این اقدام «یسراییل شلی» است که اهتمام ویژه‌ای به مسائل یهود و صهیونیسم دارد. این سازمان برای ده‌ها تن از نویسندگان اسرائیلی دوره آموزشی «افزایش داده‌های ویکی‌پدیا با حفظ منافع اسرائیل» برگزار کرده است. ایلت شاکید، یکی از اعضای سازمان صهیونیستی یسراییل شلی و از طراحان دوره آموزشی داده‌پردازی در ویکی‌پدیا می‌گوید: «ویکی‌پدیا به دقت از سوی صهیونیست‌ها رصد می‌شود و در میان آنها یکی از منابع پایه جمع‌آوری اطلاعات به شمار می‌رود. از این رو اخیرا 2 سازمان یهودی تصمیم گرفته‌اند دوره‌های آموزشی ویژه‌ای را با هدف حفظ و توسعه اطلاعات موجود در ویکی‌پدیا آغاز کنند».

نمونه این قضیه، «پژوهانه‌های‌ هاسبارا»ست. این پژوهانه برنامه‌ای است که از سال 2001 و با همکاری وزارت خارجه رژیم اسرائیل، راه‌اندازی شده و با هدف آموزش دانشجویان برای دفاع از اسرائیل روی پردیس‌های دانشگاهی تمرکز دارد.

در سال 2007 این موسسه پژوهانه‌هایی را به دانشجویان یهودی می‌پرداخت تا در عوض آنان به فعالیت در ویکی‌پدیا بپردازند و باعث شوند اسرائیل عادلانه و به درستی معرفی شود. مورد دیگر راه‌اندازی یک گوگل گروپ توسط «کمرا»، که سازمانی طرفدار رژیم اسرائیل است، برای هماهنگی و ‌ترغیب کاربران طرفدار این رژیم در ویکی‌پدیاست.

گروه دیگری که انعکاس مطالب مربوط به رژیم صهیونیستی را رصد می‌کند «نیروی یهودی دفاع اینترنی» است. فعالیت این سازمان شبیه کمراست با این تفاوت که این گروه روی اینترنت تمرکز دارد و نه همه رسانه‌ها.

یکی از فعالیت‌های این سازمان معرفی کاربرانی است که اصلاحات آنها در ویکی‌پدیا خوشایندشان نیست، به همراه فهرست کامل مشارکت‌های این کاربران در ویکی‌پدیا و خطاهایی که این افراد در زمینه اسرائیل مرتکب شده‌اند.تعدادی از موسسه‌های کمک‌کننده به ویکی‌پدیا، یا موسسه‌های صهیونیستی هستند یا توسط افرادی یهودی بنیانگذاری شده‌اند.

موسسه «اوپن سوسایتی» یا همان «بنیاد سوروس» بنیادی است که گسترش دموکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی و حکومت قانون را مهم‌ترین اهداف خود برمی‌شمارد.«بنیاد میچل کی‌پور» که متعلق به فردی یهودی است و بنیاد خانوادگی «آرلین و آرنولد گلداستاین» که سابقه کمک به امور مربوط به اسرائیل را دارد، از دیگر حامیان مالی ویکی‌پدیا هستند.بنیاد «اسلوان» نیز توسط برخی منابع بنیادی شناخته شده صهیونیستی، اداره می‌شود.

در کل می‌توان نتیجه گرفت با وجود تلاش‌های بسیار بنیادهای صهیونیستی و طراحان پروژه نظم نوین جهانی، حقایق در میان افکار عمومی حفظ شده است، چرا که هنوز این بشر است که راوی حقیقت است و برخلاف آنچه فراماسون‌ها می‌پندارند آزادگی و لفظ حقیقت‌مداری تنها متعلق به موزه‌های باستان‌شناسی نیست.

وجود جزایر قدرتی مثل ایران در منطقه خاورمیانه خود دلالت بر ضعف بزرگ اطلاعاتی صهیونیست‌هایی است که خود را صاحب دنیا می‌پندارند اما برخلاف همه نقشه‌های‌شان، خاورمیانه‌ای جدید و صهیون‌ستیز متولد شده است. تاریخ را همه اقوم بشر خواهند نوشت اما بی‌شک راوی و نگارنده آن ساکنان منطقه تاریخ‌ساز خاورمیانه خواهند بود




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 8:10 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

فراماسون ها علامات ویژه ای دارن. اون ها با استفاده از این علامات قدرت خودشونو نشون می دن. کشف این علامات در برخی جاها سخت و در برخی جاها آسان بوده است. اون ها معتقدند که با این کار می تونن علاماتشون رو در ذهن ما هک کنن. بدون آنکه خودمان بفهمیم... بدون آنکه خودمان بخواهیم... اون ها موفق شدن علاماتشونو در تمام دنیا پخش کنن!!! اینو بدونین که حتی ایران هم ناخواسته به این علامات آلوده شده. علاماتی که تا دیروز نمی دانستیم چی هستن و امروز خود به کشف آن ها می پردازیم و این کار را در اعماق وجودمان انجام می دهیم. چون وجودمان آلوده شده است...

بگذریم... بیاین با هم سوال های ناگفته را حل کنیم.

 

نگو تا حالا اینو ندیدم، که خیلی ناراحت می شم.

فکرشم می کردی؟؟!!!؟؟؟

نکته: اگر هر چیزی رو دیدی که نماد داره و مال یک شرکت یا هر نهادیه بدون اون نهاد یا شرکت ریشه ی فراماسون داره. بگذریم...

یکی از نماد های فوق اصلی " گونیا و پرگار "

اینو گذاشتم که به اطرافت توجه کنی.

این بزه شکل یک جنه. به دستاشون توجه کن. یکی پایین یکی بالا. نماد ادیان دروغین... بودایی و... که جز ساخته ی دست بشر شیطانی چیز دیگه ای نمی بینی...

این نشون دهنده ی ارزش اونا در آمریکاست و اون هرم رو هم ببین...

 

دستکش سفید و تک چشم ( اگر چشم چپ باشه 100% ) علامت فراماسون هستن.

 

 المپیک 2012 که دیگه سیاره ی مریخ هم فهمیدن که آرم فراماسونری بوده. ZION در لغت یعنی صهیون

این ها برخی نماد ها بودن فقط برای اینکه ببینی و بشناسی. هزاران هزار انواع علامات فراماسونری در دنیا شبیه به اینا وجود داره...




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 7:56 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

غرورهای جنسی و جسمی جوانی اگر با آگاهی کامل در کنترل افراد نباشد و با حالتی منفعلانه خود را به رسانه‌ها واگذار کند ممکن است مورد سوء استفاده صیادان تجارت جنسی قرار بگیرد.

 

عروسک‌هایی برای اغفال دختران +تصاویر

 

انجمن روان پزشکی آمریکا اعلام کرد، تبلیغات و تصاویر رسانه ای دختران را تشویق می‌کند تا بر ظاهر و جنسیت خود متمرکز شوند، این امر موجب تخریب سلامت روحی و روانی نسل در حال رشد می شود.

 

بررسی‌ها شامل رسانه های مختلف، از تلویزیون و فیلم‌های سینمایی گرفته تا ترانه‌ها می‌شود.

 

 نگاهی به تبلیغات لباس عروسک‌های عریان برای بچه های دبستانی و تاثیر صنعت هدفدار ساخت اسباب بازی بر احساسات نوجوانان و نیز هجمه بمباران تبلیغاتی ماحصلی جز بروز رفتارهای مخاطره آمیز در کودکان و نوجوانان نداشته است.

 

محققان دریافت اند که چنین تصاویری ممکن است باعث شود دختران به بدن خود به دید جنسی بنگرند.

 

تام رابرتز، یکی از اعضای گروه تحقیق و همچنین استاد روانشناسی کالج کلورادو اسپرینگز، می‌گوید: «کثرت شواهد دلیلی برای نگرانی در مورد تصاویر دارای گرایش‌های جنسی و پیامدهای ذهنی حاصل از آن برای دختران فراهم می‌کند.»

 

مطالعات جداگانه مشکلاتی را مربوط به اختلالاتی در غذا خوردن، عزت نفس پایین و افسردگی در این مورد نشان داده است، اما رابرتز می‌گوید هیچ مطالعه ای وجود نداشته که نشان بدهد این مشکلات تا چه حد «مستقیماً» مربوط به تصاویر جنسی در تبلیغات و رسانه های رایج است.

 

این قالب، جنسیتی شدن را به عنوان روی دادن یکی از این موارد تعریف می‌کند که هنگامی که ارزش یک فرد تنها به خاطر جذبه یا رفتار جنسی اوست، تا حدی که سایر ویژگی‌های او نادیده گرفته می‌شود، و همچنین هنگامی که فردی خاصیت و ماهیتی جنسی پیدا می‌کند برای مثال مانند شی ای برای استفاده جنسی فرد دیگری تربیت می‌شود.»

 

عروسک‌هایی برای اغفال دختران +تصاویر

 

این گزارش عروسک‌های براتز را به طور خاص به عنوان «عروسک‌های دارای لباس‌های جنسی مانند دامن‌های کوتاه، لباس‌های توری، جوراب‌های ساق بلند و شال گردن‌های پوشیده از پر ذکر می‌کند».

 

اسحاق لارین، مدیر اجرایی ارشد گروه سازنده عروسک‌های براتز، واقع در کالیفرنیا می گوید: «این شرکت با گذشت 7 سال از حضور این عروسک‌ها در بازار بیش از 125 میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته است.

 

همچنین یک سازنده اسباب بازی دیگر اشاره می‌کند که قصد دارد در ادامه رقابت‌های سال گذشته برای تولید عروسک‌های هدف دار، خط تولید عروسک‌های مدلی از روی عروسک‌های پاسی کت (یک گروه موسیقی که به ترانه های شهوت انگیز و آداب و رفتارهای خاص شان مشهور هستند) راه اندازی کند.

 

عروسک جنسی چینی

آن پلجرینی، استادیار دانشگاه نیویورک که درباره امور سیاسی جنسی دوران کودکی در آمریکا می‌نویسد می‌گوید که او همواره نگران «ترس» از جنسی کردن کودکان بوده است.

 

او چنین ادامه می‌دهد که «من مسئله وجود این بازاریابی تهاجمی برای بچه‌ها را رد نمی‌کنم اما اخلاق گرایی عمیقی در این مورد وجود دارد. من معتقدم زمانی که بحث روابط و احساسات جنسی مطرح است، دختران و زنان شدیداً حالتی شی ای پیدا می‌کنند اما برخی چیزها وجود دارد که باعث می‌شود دختران و زنان حس شی ای شدن پیدا کنند و در عین حال باعث می‌شود احساس داشتن اختیاراتی کنند.»

 

شاید در تفاوت نسل‌ها، مخصوصاً مسن‌ترها و سالمندان، مدهای نوجوانان امروزی بسیار بدن نما و افشاگرانه به نظر آید، اما خود نوجوانان ممکن است به هیچ وجه این حس را نداشته باشند.

 

غرورهای جنسی و جسمی جوانی اگر با آگاهی کامل در کنترل افراد نباشد و با حالتی منفعلانه خود را به رسانه‌ها واگذار کند ممکن است مورد سوء استفاده صیادان تجارت جنسی قرار بگیرند.

 

عروسک‌هایی برای اغفال دختران +تصاویر

 

نتیجه:

به نظر می‌رسد تفکر رسانه ای حاکم، با جهت گیری و بمباران تبلیغات غربی روند شی ای ساختن زنان را دنبال می‌کند. این تجارت یکی از پر سودترین، تجارت‌های جهان می‌باشد.

 

اگر سطح آگاهی دینی با استفاده از انگارهای والای زنان در اسلام و جامعه بیشتر نمایان باشد، افراد و جامعه از آسیب‌های احتمالی محفوظ بوده و به این نگرش تبلیغاتی در مورد جایگاه رفیع زنان هرگز نخواهند رسید.

متأسفانه با توجه به هجمه تبلیغات رسانه ای و رسالت پایگاه های سودآور، مردها و زنان سرگرم تغییر دادن اندام‌هایشان دقیقاً متناسب با همان رسانه به عنوان «اندام ایده آل» هستند، اما غافل از اینکه این کار، بهایی به قیمت سلامت جسمی و وضعیت روحی خواهد شد.

 

دست نیافتن به آن الگوها با هزینه های هنگفت، بیماری‌های اختلالاتی و افسردگی‌های عمیق شخصیتی را به دنبال می‌آورد و زیبایی طبیعی فردی طرف هم نیز دچار خدشه می‌شود.

 

برطرف کردن چنین آسیب‌های مشهودی، همت بیشتر مسئولان فرهنگی و اجتماعی و آگاهی خانواده ها را می‌طلبد، متأسفانه پذیرش چنین تفکر حاکم تبلیغاتی در رسانه ملی ما، تبلیغات، سینما، داستان‌ها و روابط جنسی تأثیر گذار بوده است.




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:54 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

(بسم الله الرحمن الرحیم)
یک منبع آگاه می گوید به اسامه بن لادن لقب شیخ داده و الظواهری را مزدور آمریکا معرفی کرده است. این منبع با اشاره به اینکه بن لادن قبل از گرفتار آمدن در دام نیرنگ الظواهری واقعاً درصدد تجهیز لشکر آزادی قدس بوده است؛ می‌افزاید: بن لادن مطالعاتی را در خصوص چگونگی ایجاد دولتی اسلامی انجام داد. امری که بعد از خروج شوروی از افغانستان دغدغه اصلی وی به شمار می‌رفت. او می‌دانست که نظم حاکم بر کشورهای حوزه خلیج فارس نشأت گرفته از نظم حاکم در دوران قرون وسطی بوده و عامل ایجاد آن استعمار اروپاست. این منبع با بیان اینکه این مسئله در تاریخ اسلام بی‌مانند بوده و هیچ ارتباطی با دین ندارد به این نکته اشاره می کند که نیرنگ اخوان المسلمین همه چیز از جمله گروه القاعده را از بین برد. در بخش سوم به این بحث پرداخته شد.

خون‌آشامان شام (4)/ چرا اکثر فرماندهان جبهة النصرة اردنی هستند؟

 

منبع مذکور در خصوص جبهة النصرة می‌گوید: الزرقاوی، ابوقعقاع را مأمور کرد تا در سوریه گروهی را به نام جند الشام تشکیل دهد. این گروه بعد از ترور "رفیق حریری" اعلام موجودیت کرد و حمله به سوریه را آغاز نمود. در پی شکست تجاوز به لبنان، سوری‌ها بیشتر به ماهیت این گروه پی بردند و سرکرده ‌آنها کشته شد. با از بین رفتن ابو قعقاع، کسانی که فکر می‌کردند این گروه به خط پایان خود رسیده است، ابومحمد جولانی اردنی را مأمور نمودند تا عناصر باقیمانده که توسط اطلاعات سوریه شناسایی نشده بود را ساماندهی کرده و در گروه دیگری به نام جبهة النصرة وارد سازند.

این منبع در پاسخ به اینکه آیا "ابو محمد الجولانی" سرکرده گروهک تروریستی جبهة النصرة از کسانی نیست که از جولان رانده شده، می‌گوید: اگر می‌بود باید می‌گفت: جولان را آزاد خواهیم کرد و آوارگان را باز خواهیم گرداند، اما جبهة النصرة اعلام کرده که جولان را آزاد نخواهد کرد چرا که ساکنان آن کافر هستند. این در حالی است که اغلب ساکنان جولان موحد به شمار می‌روند.

این منبع درباره هویت ابو محمد الجولانی می‌گوید: کسی نمی‌داند نام اصلی او چیست ولی الظواهری بنا به خواسته آمریکایی ها اصرار داشت فرماندهان این گروه اردنی باشند و هیچ سوری نباید به این مقام دست یابد. دلیل وی این بود که اگر یک سوری از این گروه فرار کند اسرار مهمی را در اختیار اطلاعات سوریه قرار خواهد داد، حال آنکه اگر یک اردنی فرار نماید، این شخص توسط اطلاعات اردن که با آمریکایی ها همکاری می کند بازگردانده می‌شود. این منبع معتقد است فرماندهان جبهة النصرة اردنی هستند و تلاش افسر اطلاعاتی اردن تنها انتقام از کسانی است القاعده را از بین بردند.


ابومصعب الزرقاوی 


این منبع همچنین در مورد "ابو مصعب الزرقاوی" فرمانده اردنی گروهک تروریستی القاعده عراقمی گوید: زرقاوی، مبارزی خطرناک اما در عین حال بی بهره از سیاست بود. آمریکایی‌ها برای نشان دادن حسن نیت خود در قبال ایران و سوریه وی را به قتل رساندند تا نشان دهند پایان تقسیم عراق و کشتار مردم این کشور و حفظ منافع انتخاباتی آن‌ها در صورتی عملی خواهد شد که حمله به نیروهای این کشور پایان پذیرد.

این منبع می‌افزاید: بعد از پیروزی حزب الله در جنگ 33روزه، ایران و سوریه تمام تلاش‌های خود را برای خروج اشغالگران از عراق به کار بستند. این تلاش‌ها نتیجه داد و سرانجام آمریکا موافقت نمود در چارچوب یک برنامه زمانی مشخص از این کشور خارج شود. آمریکایی ها در حین خروج، الزرقاوی را که عامل کشتار عراقی‌ها و تجزیه این کشور بود به قتل رساندند. بنا به گفته این منبع، گفتمان طایفه‌ای تا قبل از ورود «ظواهری و جهاد» به تشکیلات القاعده در ادبیات این گروه وجود نداشت.


این منبع تأکید می کند که گفتمان طایفه‌ای بخصوص با آغاز اشغال عراق و شانتاژ خبری گسترده شبکه الجزیره، افراد زیادی را فریفت. ما این موضوع را با خواهر یکی از مبارزان القاعده که توجه زیادی به ماهیت این گروه دارد مطرح کردیم. وی ضمن تأکید بر اینکه بن لادن سعی داشت بر اساس شرع دولتی اسلامی را تشکیل دهد، طائفه‌ای بودن گروه القاعده را رد کرد.

منبع مذکور همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا جبهة النصرة از تجربه عراق استفاده کرده و از گفتمان تکفیری خود کاسته و کمتر به کشتار مردم پرداخته و از هدف قرار دادن بقاع متبرکه دست برداشته است تا عراقی‌ها بنا به گزارش یکی از اعضای پیشین القاعده تشکیلاتی چون جنبش بیداری برای مقابله با این گروه تشکیل ندهند، بیان داشت: جبهة النصرة استراتژی خود را تغییر نمی‌دهد چون اعضای آن به این حقیقت پی خواهند برد، ضمن آنکه این جبهه در سوریه همان کاری را انجام می دهد که در عراق انجام می داد و تنها تفاوت در حوزه پوشش رسانه ای است چرا که در عراق، ارتش آمریکا در صحنه حضور داشت و می‌توانست اوضاع را کنترل نماید اما در سوریه، ارتش از بین نرفته و به همین خاطر عملیات این گروه رسانه‌ای نشده است.

این جبهه در حال حاضر به انهدام اماکن مقدس شمال حلب و بخصوص منطقه اعزاز مشغول بوده و به کشتار شهروندان شدت بخشیده و علاوه بر آنکه گفتمان طایفه‌ای خود را محدود نکرده به جامعه جهانی هم توجه نکرده است. چرا که واشنگتن و لندن کاملاً انفجارهایی را که این جبهه مسؤولیت آن را در سوریه به عهده گرفته است، رد کرده است.


در خصوص"ارتش آزاد" این منبع با لحنی تمسخرآمیز می ‌گوید: من اطلاعاتی در اختیار ندارم، اما بعید می‌دانم که چیزی به نام ارتش آزاد وجود داشته باشد، باید بگویم بعضی از افسران سوریه به ترکیه فرار کرده‌اند و در برخی از عملیات این جبهه شرکت کرده‌اند.

این منبع می‌افزاید: این استراتژی تازه‌ای نیست و من معتقدم جبهة النصرة به اعضای خود می‌گوید: به آنها دروغ نمی‌گوییم تا به ما در نابودی نظام سوریه کمک کنند. در حقیقت این یک ترفند آمریکایی است که گفته شود کسانی که در سوریه می‌جنگند نیروهای ارتش آزاد هستند. هدف این است که مشخص نشود واشنگتن حامی جبهة النصرة است. آنچه به طور قاطع می توان از آن سخن گفت اینکه از آغاز نبرد "جسر الشغور" تاکنون، جبهة النصرة و القاعده در سوریه عملیات نظامی انجام داده اند وعدم وجود اختلاف بین آنها چیزی جز نمایشی دروغین نیست.

در این باره وقتی به این منبع گفته شد که رسانه‌های سوریه نیز همین موضوع را بیان می‌کنند، پاسخ داد: من اخبار این رسانه‌ها را دنبال نمی‌کنم، اما خوب می دانم آنچه ارتش آزاد از آن سخن می گوید نبرد آزادسازی شهر "المیادین" در نزدیکی مرزهای عراق است. اگر چه تمامی نبردها به نام ارتش آزاد انجام شد و سخنگوی آن، رهبران سکولار اپوزیسیون بودند اما وقتی ارتش کلاسیک عقب نشست و ارتش آزاد وارد صحنه شد، قوانین جبهة النصرة به اجرا در آمد. افزون بر آنچه گفته شد ارتش آزاد، تنها در حوزه رسانه از آن سخن به میان آمد زیرا عملیات تروریستی در خاک سوریه، تنها توسط جبهة النصرة انجام شد.از همین رو من فکر می کنم ارتش آزاد در سوریه حضور نداشت و در ترکیه و در مرزهای این کشور با سوریه مستقر شده بود.




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:52 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

کارتون قدیمی پینوکیو که شرکت فیلمسازی والت دیزنی آن را در سال 1940 منتشر ساخت، هنوز مورد توجه کودکان و بزرگسالان اقصی نقاط جهان قرار می‌گیرد. اما، داستان این عروسک چوبی مبتنی بر یک تمثیل عمیق معنوی و برپایه آموزه‌های سری است که به ندرت درباره آنها سخن به میان می‌آید. در این گزارش، ما به منشا و ریشه شکل‌گیری این داستان انیمیشنی و نیز لایه‌‌های پنهان آن نگاه اجمالی خواهیم انداخت.

پینوکیو چگونه «خلق» شد؟ / نمادگرایی فراماسونرها در پینوکیو +تصاویر

 

کارتون پینوکیو یکی از پیچیده‌ترین فیلم‌هایی است که برای کودکان ساخته شده است. آیا این کارتون می‌تواند داستان نمادین مبالغه‌آمیزی از معنویت و جامعه مدرن باشد؟ آیا در این فیلم نشانه‌هایی از عضویت در آیین‌های مرموز و اسرارآمیز وجود دارد؟

البته نیازی به گفتن نیست، این فیلم در حال حاضر محصول پرکاربردی در فرهنگ عمومی جامعه امروز است. تا به حال چند نفر این کارتون را ندیده‌اند؟ از سوی دیگر، چند نفر از مفاهیم پنهان کارتون پینوکیو اطلاع دارند؟ در پشت پرده ماجرای این عروسک خیمه شب بازی که تلاش دارد تا تا پسر خوبی باشد، یک تمثیل عمیق معنوی نهفته است که ریشه در مکاتب سری علوم خفیه دارد.

از زاویه نگاه یک مبتدی، داستان کودکانه پینوکیو که درباره "خوب بودن" است و نکات قابل تاملی درباره "دروغ نگفتن" دارد، در نهایت به اثری کلاسیک برای بزرگسالان در راستای تلاش برای رسیدن به خردمندی و روشنگری معنوی تبدیل می‌شود. فضای بی‌رحم داستان پینوکیو تصویر هولناکی از دنیای مدرن ما را نمایش داده و شاید قصد دارد تا راه فرار از دام‌های این دنیای مدرن را به ما نشان دهد. با توجه به سابقه حرفه‌ای نویسنده داستان و مراجعه به منابع کتب ادبی می‌توان به مفاهیم اسرارآمیز پنهان در کارتون پینوکیو پی برد.

خاستکاه شکل‌گیری داستان پینوکیو

 



کارلو لورنزینی
نویسنده داستان پینوکیو، از اعضای فعال فراماسونری بود


داستان پینوکیو اولین بار توسط فردی به نام "کارلو لورنزینی"(ملقب به کارلو کولودی) بین سالهای 1881 و 1883 در ایتالیا به رشته تحریر در آمد. لورنزینی این حرفه را از مقاله‌نویسی در روزنامه‌ها آغاز کرد و در اغلب موارد برای بیان دیدگاه‌های سیاسی خود از روش طنزنویسی بهره می‌جست. لورنزینی در سال 1875 وارد دنیای ادبیات کودکان شد و از این طریق تلاش کرد تا عقاید سیاسی خود را به مخاطب انتقال دهد. برای مثال؛ سری داستان‌های Giannettino که عمدتاً به وحدت ایتالیا اشاره داشت.

لورنزینی در واقع بسیار علاقمند بود تا از یک کاراکتر دوست داشتنی و مهربان و در عین حال متقلب با هدف بیان عقاید خود از طریق ادبیات تمثیلی بهره گردید. وی در سال 1880 نگارش داستان Storia di un burattino  (داستان عروسک خیمه شب بازی) را آغاز کرد که بعدها به ماجراهای پینوکیو شهرت یافت. این داستان هر هفته در روزنامه Il Giornale dei Bambini  (روزنامه ایتالیایی ویژه کودکان) به چاپ می‌رسید.

ماجراهای پینوکیو، یک قصه خیالی است که ماجراهای یک عروسک چوبی خودرای و لجباز را در مسیر تبدیل شدن به یک پسر واقعی شرح می‌دهد. این داستان در سال 1883 به چاپ رسید.



آثار لورنزینی صرفاً سیاسی نبودند. دست‌نوشته‌های او، بویژه ماجراهای پینوکیو زوایای پنهان متافیزیکی و ماورای طبیعی بسیاری را در خود داشتند که اغلب از دید خوانندگان امروزی پنهان می‌مانند. یکی از حقایق مهم برای درک کامل لایه‌های عمیق اثر لورنزینی اینست که وی یکی از اعضای فعال فراماسونری بود.

در مقاله‌ای با عنوان پینوکیو، برادر من، "جیووانی مالولتی"(Giovanni Malevolti) از فراماسونرهای ایتالیا سابقه ماسونی کارلو لورنزینی را چنین توصیف می‌کند:

"ورود کارلو به مکتب فراماسونری، با اینکه در هیچ سند رسمی ثبت نشده، اما از سوی همگان پذیرفته شده و قابل استناد است.

"آلدو مولا"(Aldo Mola)، یک فرد غیرماسونی که معمولاً ‌از وی به عنوان تاریخ‌نگار رسمی مکتب فراماسونری یاد می‌کنند، با اطمینان ورود لورنزینی به فرقه فراماسونری را تایید کرده است.

به نظر می‌رسد حوادثی در زندگی او رخ داده است که این نظریه را به سادگی تایید می‌کند: تاسیس روزنامه‌ای تحت عنوان Il Lampione (موسوم به فانوس دریایی) در سال 1848 که لورنزینی در باب آن چنین اظهار داشت: "روشنی‌بخش کسانی است که در تاریکی سرگردان هستند." لورنزینی همچنین خود را شاگرد متعصب ماتزینی (از انقلابیون و فراماسونرهای برجسته ایتالیا) معرفی می‌کرد."


لورنزینی داستان پینوکیو را با الگوبرداری از عقاید قدیمی و کهن
 در متون سری و رمزگونه به رشته تحریر درآورد


نام کولودی را می‌توان در سندی یافت که مرکز بزرگ فراماسونرهای بریتانیا آن را به چاپ رسانده و در آن لیستی از فراماسونرهای معروف گردآوری شده است.


مالولتی چنین ادامه می‌دهد:
برای مطالعه داستان "ماجراهای پینوکیو" دو روش وجود دارد. اولین روش همان است که من آن را "غیرمذهبی و عوامانه " توصیف می‌کنم زیرا که خواننده، به احتمال زیاد یک کودک است، درباره اتفاقات ناگواری که برای این عروسک چوبی رخ می‌دهد، مطالبی را یاد می‌گیرد. روش دوم، مطالعه این داستان از نگاه ماسونی نویسنده آن است که نمادگرایی درون آن، بدون هیچ‌گونه جایگزینی، مکمل روایت ساده و خطی حوادث است.

لورنزینی داستان پینوکیو را با الگوبرداری از عقاید قدیمی و کهن در متون سری و رمزگونه به رشته تحریر درآورد: روایت ساده‌ای از یک داستان که مورد توجه عامه قرار می‌گیرد و مفاهیم پنهان خود را تنها برای "کسانی که در جریان هستند" فاش می‌کند.

تحلیل فیلم
تفاوت‌های بسیاری بین کتاب کولودی و فیلم والت دیزنی وجود دارد. د فیلم والت دیزنی، طرح داستان ساده‌تر شده و پینوکیو به شخصیتی ساده، خوش‌گذران و بی‌خیال تبدیل شده است تا کاراکتری خودرای و ناسپاس در کتاب اصلی. با این وجود، همه عناصر اصلی داستان در این فیلم به عاریت گرفته شده حال آنکه پیام مخفی داستان هنوز دست نخورده باقی مانده است.

 
والت دیزنی در 1940 انیمیشن پینوکیو را ساخت
 تا یکی از مهم ترین آموزه های ماسونی برای کودکان
 به راحتی در دسترس آنها قرار گیرد


«خلق» شخصیت داستان


فیلم با پدر "ژپتو" (Geppetto)، یک چوب‌ تراش ایتالیایی‌، ‌آغاز می‌شود که در حال ساخت یک عروسک خیمه شب‌بازی از یک تکه چوب است. او این عروسک را به شکل یک انسان می‌سازد اما عروسک موجودی بی‌جان است.

ژپتو، همان نماد "خالق" (Demiurge)
 فلسفه افلاطون و عارفان مسیحی است.


ژپتو، از جهت دیگر، همان نماد "خالق"(Demiurge) فلسفه افلاطون و عارفان مسیحی است. واژه "خالق" به صورت تحت‌اللفظی در زبان یونانی "خالق، صنعت‌گر یا استادکار" ترجمه می‌شود. در زبان فلسفه، خالق یا سازنده "خدای کوچکتر" جهان مادی است، خالقی که موجودات ناقص را خلق می‌کند که در دام زرق و برق زندگی مادی گرفتار می‌شوند. خانه ژپتو مملو از ساعت‌هایی است که ساخته دست اوست و همانطور که احتمالاً می‌دانید از این ساعت‌ها برای سنجش زمان استفاده می‌شود، یعنی یکی از محدودیت‌های بزرگ این سیاره خاکی.

پینوکیو

پدر ژپتو عروسک زیبایی را «خلق» کرده است


ژپتو عروسک زیبایی را خلق کرده است اما پس از آن متوجه می‌شود که به کمک "خدای بزرگتر" نیاز دارد تا به پینوکیو روحی الهی اعطا نماید که برای تبدیل شدن به یک "پسر واقعی" یا به بیان رمزی یک انسان روشن‌ضمیر به آن نیاز است. پس، او چه کار می‌کند؟ وی "رو به ستاره‌ای در وسط آسمان زانو زده و دعا می‌کند." ژپتو از خدای بزرگتر (بنیانگذار کبیر فراماسون‌ها) می‌خواهد تا روحی الهی در وجود پینوکیو بدمد.

پینوکیو

ژپنو در محضر «تک چشم» زانو می زند
و برای عروسک چوبی خود حلول روح را درخواست می کند

 

آیا این ستاره می‌تواند همان ستاره صورت فلکی شعرای یمانی یا ستاره درخشان فراماسونری باشد؟

"پری آبی رنگ" ، نماینده خدای بزرگ، سپس به زمین فرود می‌آید تا به پینوکیو فهم این جهانی، یا به تعبیر عرفا "عقل" را اعطا نماید.

پینوکیو

 
"پری آبی رنگ" ، نماینده خدای بزرگ، به زمین فرود می‌آید
 تا به پینوکیو فهم این جهانی یا "عقل" را اعطا نماید.

پری نعمت زندگی و اختیار را به پینوکیو هدیه داد. اگرچه او زنده است اما هنوز یک "پسر واقعی" نیست. مکاتب سری می‌آموزند که زندگی واقعی تنها پس از روشنگری آغاز می‌شود. هر چیزی غیر از آن چیزی جز زوال تدریجی نیست.

زمانیکه پینوکیو می پرسد:"آیا من یک پسربجه واقعی هستم؟" پری پاسخ می‌دهد: "نه پینوکیو. تحقق آرزوی ژپتو کاملاً به تو بستگی دارد. شجاعت، راستگویی و تواضع خودت را ثابت کن، در اینصورت مطمئناً روزی یک پسر واقعی خواهی شد."

موضوع اتکاء به نفس قویاً از آموزه‌های عارفان مسیحی/فراماسونری الهام می‌گیرد: رستگاری روح مسئله‌ای است که از طریق خویشتنداری و خودشناسی معنا پیدا می‌کند. فراماسونرها این فرآیند را با ادبیات تمثیلی سنگ زبر و تکامل سنگ صیقل داده شده نمادسازی می‌کنند.

"در تفکرات فراماسونری، سنگ زبر و ناهموار استعاره از اولویت یک فراماسون ناآگاه برای روشنگری است. یک سنگ صیقلی نیز نماد یک فراماسون است که از طریق آموزه‌های فراماسونری در راستای تحقق یک زندگی شرافتمندانه گام بر می‌دارد و با پشتکار فراوان سعی می‌کند به روشنگری دست یابد. درسی که باید آموخت اینست که با استفاده از ابزارهای آموزشی و فراگیری علم و دانش، انسان می‌تواند شخصیت معنوی و اخلاقی خود را بهبود بخشد. همانند انسان، هر سنگ زبر و  ناهموار در ابتدا موجودی ناقص است. انسان با آموزش، تربیت و عشق برادرانه می‌تواند سنگ وجودی خود را به گونه‌ای بسازد که مورد آزمون قرار گرفته و در حدود مرزهای خود شکل گرفته باشد."

به همان روشی که فراماسونرها فرآیند روشنگری را با تبدیل یک سنگ زبر و ناهموار به صاف نشان می‌دهند، پینوکیو نیز سفر خود را با تکه ناهمواری از چوپ آغاز می‌کند و به دنبال آنست تا سطوح خود را هموار ساخته و در نهایت به یک پسر واقعی تبدیل شود. چنین اتفاقی باید حادث گردد تا او لایق روشنگری شود و او به یک فرآیند کیمیاگری درونی نیاز است. وی باید زندگی کند، با وسوسه‌های خود مبارزه نماید و با استفاده از وجدان خود، باید راه صحیح را پیدا کند. اولین گام رفتن به مدرسه (نماد علم و دانش) است. پس از آن، وسوسه‌های زندگی بلافاصله مسیر پینوکیو را تغییر می‌دهند.

وسوسه شهرت و ثروت
روباه مکار(نماد افراد دروغگو) و گربه پینوکیو را در مسیر رفتن به مدرسه فریب می‌دهند تا "برای کسب موفقیت راه آسان را در پیش بگیرد": حرفه هنرپیشگی. علیرغم هشدارهای وجدانش، عروسک چوبی از شخصیت‌های مرموز و ناشناس پیروی کرده و به "استرومبولی"(Stromboli)، یک عروسک‌گردان خشن و پرخاشگر فروخته می‌شود.

روباه مکار(نماد افراد دروغگو) و گربه
 پینوکیو را در مسیر رفتن به مدرسه فریب می‌دهند



پینوکیو به یک عروسک‌گردان خشن و پرخاشگر فروخته می‌شود


پینوکیو در حین نمایش با جنبه‌های مثبت "راه آسان" نیز آشنا می‌شود: شهرت، ثروت.
اما پینوکیو خیلی زود متوجه می‌شود که این موفقیت ظاهری هزینه های گزافی را به دنبال دارد: اینکه وی نمی‌تواند برای دیدن پدر ژپتو(همان خالق خود) به خانه بازگردد، پولی که او بدست می‌آورد صرفاً برای ثروتمند شدن استرومبولی، عروسک‌گردان نمایش‌ها، است و با گذشت زمان هرچه سن او بالاتر می‌رود، بهتر می‌فهمد چه سرنوشتی در انتظار اوست.



تصویری نسبتاً تاریک و وحشت‌انگیز از هنرپیشگی ظاهر می شود. وی در می یابد که اساساً چیزی بیش از یک عروسک خیمه شب بازی نبوده است. پس از درک ماهیت واقعی "راه آسان"، پینوکیو متوجه می‌شود که دچار افسردگی شده است. او به لطف عروسک‌گردان ظالم خود مانند حیوانی در قفس نگهداری می‌شود. در واقع او با فروش روح خود فریب خورده بود.

پینوکیو

او به لطف عروسک‌گردان ظالم خود مانند حیوانی در قفس نگهداری می‌شود.
 در واقع او با فروش روح خود فریب خورده بود.


پس از آن پینوکیو دوباره به وجدان و ضمیر آگاه خود بازمی‌گرددو تلاش می‌کند تا از آنجا فرار کند. اما همه افراد با وجدان خوب در جهان هم نمی‌توانند او را نجات دهند و  نمی‌تواند این قفل را باز کند. برای نجات او باز هم به دخالت نیروی الهی نیاز است اما به شرط آنکه قبل از آن به پری (فرستاده الهی) و البته مهم‌تر از آن، به خودش حقیقت را بگوید.


 

وسوسه‌های لذت‌های دنیوی
پس از بازگشت به راه صواب، پینوکیو یکبار دیگر توسط روباه مکار فریب می‌خورد تا به "جزیره خوشی" برود، مکانی بدون مدرسه(نماد علم و دانش) و قوانین(نماد اصول اخلاقی). کودکان می‌توانند تحت نظر مرد کالسکه‌چی بخورند، بنوشند، سیگار بکشند، با هم گلاویز شده و با اراده خویش همه چیز را تخریب کنند.



جزیره خوشی استعاره از "زندگی دنیوی" است که جهل و نادانی، تلاش برای بهره بردن از لذت‌های زودگذر و ارضای پست‌ترین تمایلات نفسانی از ویژگی‌های آنست. مرد کالسکه‌چی با علم به اینکه این راهی کامل برای به بردگی کشاندن افراد است، آنها را مدام تشویق می‌کند. پسرانی که در این سبک زندگی به شکل احمقانه‌ای افراط می‌کنند، در نهایت به الاغ تبدیل شده و برای کار در معدن از سوی مرد کالسکه‌چی مورد استثمار قرار می‌گیرند. این نیز تصویر هولناک دیگری از توده مردم جاهل و نادان است.



پینوکیو نیز به تدریج به الاغ تبدیل می‌شود. به بیان رمزی، در واقع او به هویت مادی نزدیک‌تر می‌شود تا خود معنوی که این حیوان لجوج نماد و تجسم آن است.


پینوکیو

پینوکیو نیز به تدریج به الاغ تبدیل می‌شود.
به بیان رمزی، در واقع او به هویت مادی نزدیک‌تر می‌شود تا خود معنوی
 که این حیوان لجوج نماد و تجسم آن است


این بخش از داستان اشاره ادبی به اثر کلاسیک "اپولیوس"(Apuleius) نویسنده رومی تحت عنوان "مسخ‌شدگان" یا "الاغ طلایی" است که در مکاتب سری همچون فراماسونری مورد مطالعه قرار می‌گیرد.


 
مسخ‌شدگان ماجرای "لوسیوس"(Lucius) را تشریح می‌نماید که به دلیل حماقت خویش با عجایب جادوگری فریب خورد و به الاغ تغییر هویت داد. این مسئله وی را به سفری طولانی و طاقت‌فرسا سوق داد که در نهایت نیز توسط "ایزیس" (Isis) نجات یافت و به فرقه سری او پیوست. ماجرای این مسخ‌شدگی به دلیل خط کلی داستان، تمثیل معنوی و شکل ورود به اسرار شباهت‌های فراوانی به ماجرای پینوکیو دارد. پینوکیو پس از آنکه به خود می‌آید، از قفس زندگی دنیوی و جزیره خوشی فرار می‌کند.

آغاز مسیر روشنگری
پینوکیو برای دیدار دوباره پدر خویش به خانه باز می‌گردد اما در خانه کسی نیست. وی می‌فهمد که ژپتو توسط نهنگی عظیم‌الجثه بلعیده شده است. پس از آن، عروسک چوبی خود را به آب می‌اندازد و برای پیدا کردن خالق خویش وارد شکم نهنگ می‌شود. این آخرین مرحله ورود او به مسیر روشنگری است که باید از تاریکی و ظلمت زندگی جاهلانه خویش(که نماد آن شکم نهنگ غول پیکر است) گریخته و نور معنوی را بدست آورد.


 
یکبار دیگر، کارلو کولودی به شدت تحت تاثیر داستان قدیمی سیر و سلوک معنوی: کتاب یونس پیامبر قرار گرفت. جریان حضرت یونس و نهنگ در مکاتب سری مطالعه می‌شوند.
 
 



یونس به فرمان خداوند از شکم نهنگ بیرون می‌آید

پینوکیو دشواری‌های مسیر ورود به روشنگری را پشت سر گذاشته و از تاریکی جهالت بیرون می‌آید. حال وی یک "پسر واقعی" است، انسانی روشن‌ضمیر که زنجیرهای زندگی مادی را پاره کرده و به خود والایش رسیده است. او یک نشان طلایی از پری دریافت می‌دارد که بیانگر موفقیت در طی کردن مسیر کیمیاگری تغییر هویت پینوکیو از فلزی سخت به طلا است. "هدف بزرگ" تحقق یافته است. پس چه کاری باقی مانده است؟ البته، یک جشن حسابی!

 
حال وی یک "پسر واقعی" است، انسانی روشن‌ضمیر
 که زنجیرهای زندگی مادی را پاره کرده و به خود والایش رسیده است.


نتیجه‌گیری
اگر از زوایه دید کودکانه خود فاصله گرفته و سپس به داستان پینوکیو بنگریم، داستان پینوکیو به جای یک سری ماجراهای تصادفی، به یک ادبیات تمثیلی معنوی عمیق و نمادین تبدیل می‌شود. جزئیات این فیلم که ظاهراً بی‌معنی و نامفهوم است ناگهان به حقیقتی اسرارآمیز و مرموز تبدیل شده یا حداقل جوامع بی‌رحم امروزی را نشان می‌دهند. کارلو کولودی، نویسنده داستان با الهام از داستان‌های قدیمی فراطبیعی نظیر مسخ‌شدگان و یونس و نهنگ تلاش کرد تا داستانی با موضوع ورود به مکتب را به سبک امروزی بنویسد که مهم‌ترین جنبه زندگی فراماسونری است.





داستانی با یک قرن قدمت


داستان پینوکیو نمونه‌ای از جنبه انسانی‌تر آموزه‌های سری است. این داستان بر پایه آموزه‌های فراماسونری استوار است و توجه عمیق به آن فاش می‌سازد که این آموزه‌ها پیشینه فلسفی افرادی است که کنترل رسانه‌های جمعی را در اختیار دارند.

هرچند وفاداری کارتون والت دیزنی به مکتب فراماسونری همواره مورد اختلاف بوده است اما انتخاب این داستان به عنوان دومین فیلم انیمیشنی که در این استودیو فیلمسازی ساخته شده است، مطالب بسیاری برای بازگو کردن دارد.

بسیاری از جزئیات نمادین که به این فیلم اضافه شده است بیانگر درک عمیق مفاهیم سری کتاب کولودی است. با توجه به تیراژ بالای نسخه قابل پخش فیلم پینوکیو و موفقیت جهانی آن می‌توان گفت که همه جهان شاهد طی کردن مسیر روشنگری بوده‌اند اما عده اندکی آن را به طور کامل درک کردند.

موضوع مهمی که در این داستان کمتر مورد توجه قرار گرفته، «خلق» یک انسان توسط انسان دیگر است؛ موضوعی که این روزها توسط جریانی مبهم و مرموز در ایران نیز تکرار می شود.

چرا رسانه های صهیونیستی حدود یک قرن است
 که «داستان» پینوکیو را زنده نگاه می دارند




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:41 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

 

فیلم مستند راز مرداک / نگاهی به امپراتوری رسانه ای روبرت مرداک

مدت زمان : 23 دقیقه

کیفیت : TVRip (عالی)

کاری از : شبکه خبر

پخش از : مستضعفین تی وی



رابرت مرداک یا همان امپراتور رسانه ها در غرب با روزنامه های زرد ورزشی و افشای رسوایی ها توانست به سرعت خود را درمیان روزنامه های دهه 60 انگلیس که سبکی وزین داشتند جابی اندازد، وی همواره در طول عمر حرفه ای خود روزنامه ها و شبکه های مختلف را خریداری کرده است و با این کار بر نفوذ سیاسی خود افزوده است.

 اما رسوایی پارسال روزنامه نیوز آف ز ورلد در انگلیس که با پرداخت رشوه به پلیس و جاسوسی از اشخاص حقیقی و حقوقی، نحوه دست یابی به اطلاعات کاملا شخصی افراد پرده بر میداشت باعث شد تا افراد زیادی از جمله کامرون، نخست وزیر انگلیس را به دردسر فراوان بیاندازد.

فیلم مستند راز مرداک / نگاهی به امپراتوری رسانه ای روبرت مرداک

 

چهار محور برای پیشبرد توسعه امپراتوری رسانه ای رابرت مرداک :

  1. سرکوب مخالفت های اتحادیه های خبری – انتشاراتی
  2. از میدان خارج کردن رسانه های رقیب و اطمینان از سودمندی و برتری جایگاه رسانه ای خود
  3. حمایت از حزب سیاسی برنده
  4. ساکت کردن مخالفان سیاسی



.::. دانلود با کیفیت بالا .::.
(فرمت: MP4 – ابعاد تصویر: 450*720)




و یا از لینک زیر دانلود نمایید
دانلود با فرمت flv




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:16 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

 

در حال حاضر تنها شش کمپانی رسانه‌ای وجود دارد که تمامی آن‌ها اخبار خود را از دو خبرگزاری رویترز و آسوشیتدپرس تامین می‌کنند که هر دو آنها نیز تحت مالکیت خانواده یهودی و مشهور "روچیلد" قرار دارند.

پایگاه خبری "رنس" طی گزارشی با عنوان "چیرگی رسانه‌های صهیونیستی" به بررسی نفوذ محافل صهیونیستی بر رسانه‌های غالب جهانی پرداخته است.

این گزارش با بیان این که طی دهه‌های پیش، بیش از 88 کمپانی رسانه‌ای وجود داشته است، می‌نویسد: امروز تنها شش کمپانی رسانه‌ای وجود دارد که تمامی آن‌ها اخبار خود را از خبرگزاری "رویترز" و "آسوشیتدپرس" تامین می‌کنند. این در حالی است که در عرض 20 سال اخیر سهام آسوشیتدپرس از سوی رویترز خریداری شده است و خبرگزاری رویترز نیز از سال 1851 تحت مالکیت خاندان یهودی و مشهور "روچیلد" است.

گزارش رنس در ادامه به انتشار اطلاعات جمع‌آوری شده در رابطه با رسانه‌های غالب جهانی و ارتباط آن‌ها با شرکت‌ها و محافل صهیونیستی پرداخته است:
شرکت "جنرال الکتریک"

این شرکت در انتخابات سال 2000 میلادی، 1.1 میلیون دلار به ستاد تبلیغاتی جورج بوش کمک کرد.

شبکه‌های تلویزیونی تحت مالکیت جنرال الکتریک عبارتند از:

- شبکه "ان‌بی‌سی": شامل 13 ایستگاه تلویزیونی است و 28 درصد از خانواده‌های آمریکایی را پوشش می‌دهد.

- شبکه‌های تجاری "سی‌ان‌بی‌سی"

- شبکه‌های خبری 24 ساعته اینترنتی و کابلی "MSNBC" که تحت مالکیت مشترک "مایکروسافت" و ان‌بی‌سی قرار دارد.

- شبکه "Court TV" که جنرال الکتریک با شرکت "تایم وارنر" در مالکیت آن سهیم است.

- شبکه "براوو" که 50 درصد از آن تحت مالکیت جنرال الکتریک است.

- شبکه "A&D" که 25 درصد از آن تحت مالکیت جنرال الکتریک است.

- شبکه "هیستوری چنل" که 25 درصد از آن تحت مالکیت جنرال الکتریک است.

لازم به ذکر است که شرکت مایکروسافت که در مالکیت شبکه‌های خبری "ام‌اس‌ان‌بی‌سی" سهیم است، نیز در انتخابات سال 2000 میلادی، 2.4 میلیون دلار به ستاد انتخاباتی جورج بوش کمک کرده بود.

جنرال الکتریک دارایی‌های دیگری همچون "کانسیومر الکترونیکز" نیز دارد که در زمینه تولید توربین‌های رآکتورهای هسته‌ای، تولید ادوات نظامی، تولید سیستم‌های حمل و نقل و ... فعالیت می‌کنند.
 


کمپانی‌های "دیزنی"، "ای‌بی‌سی" و "سی‌ای‌پی"

این کمپانی‌ها در انتخابات سال 2000 میلادی، 640 هزار دلار به ستاد انتخاباتی جورج بوش کمک کردند.

اما شبکه‌های تلویزیونی تحت مالیکت این گروه:

- شبکه "ای‌بی‌سی": شامل 10 ایستگاه تلویزیونی که 24 درصد از خانواده‌های آمریکایی را در بر می‌گیرد.

- شبکه‌های "ASPN"، "Lifetime Television"، "دیزنی چنل"، "دیزنی تلویژن"، "TouchStone Television"

از دیگر رسانه‌های تحت اختیار این گروه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- شرکت‌های سینمایی: "Miramax" و "TouchStone Pictures".

- نشریات: "Jane"، "Los Angeles Magazine"، "W" و "Discover".

- سه شرکت تولید موسیقی و 11 روزنامه برجسته محلی.

- انتشارات "Hyperion book publishers".

- موتور جستجوی اینترنتی "اینفوسیک".

گروه دیزنی، ای‌بی‌سی و ای‌اس‌پی همچنین در بخش‌های گاز و نفت نیز سهام‌های عمده‌ای را در اختیار دارد.
 


کمپانی‌های بین‌المللی "وستینگ‌هاوس" و "سی‌بی‌اس"

شرکت "وستینگ‌هاوس الکتریک" بخشی از گروه تجاری ابزار هسته‌ای بریتانیا است که رییس هیئت مدیره آن نیز کسی نیست جز " فرانک کارلوچی" وزیر دفاع آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر و رونالد ریگان؛ وی همچنین عضو بنیاد "پروژه قرن نوین آمریکا" است و پیش از نیز رییس هیئت مدیره "شورای سیاست خاورمیانه‌ای" آمریکا بوده است.

شبکه‌های تلویزیونی تحت مالکیت وستینگ‌هاوس و سی‌بی‌اس عبارتند از:

- شبکه سی‌بی‌اس: شامل 14 ایستگاه تلویزیونی و دارای بیش از 200 شبکه همکار در ایالات متحده آمریکا؛

- شبکه‌های تلویزیونی "Country Music Television"، "The Nashville Network" و دو شبکه ورزشی

- گروه ارتباطات ماهواره‌ای "W"

کمپانی وستینگ‌هاوس همچنین شرکت‌های دیگری را نیز تحت مالکیت دارد که اکثر آن‌ها در زمینه صنعت برق هسته‌ای فعالیت می‌کنند.
 


کمپانی بین‌المللی "ویاکام اینترنشنال"

شبکه‌های تلویزیونی تحت مالیکت این کمپانی عبارتند از:

- شرکت سینمایی "Paramount Television"، "Spelling Television"، "ام‌تی‌وی"، "VH-1"، "شو تایم"، "Movie Channel"، "یوپی‌ان"، "Nickelodeon"، فلیکس"، "کمدی سنترال"، "Sundance Channel"

همچنین این کمپانی مالیکت 20 ایستگاه تلویزیونی تجاری را در آمریکا بر عهده دارد.

اما دیگر رسانه‌های تحت مالیکت ویاکام اینترنشنال عبارتند از:

- "پارامونت پیکچرز"، "Paramount Home Video"، "Blockbuster Video"، "Paramount Parks" و انتشارات "Simon & Schuster"
 


کمپانی "TIME-WARNER TBS ­ AOL"

این کمپانی در انتخابات سال 2000 میلادی،‌1.6 میلیون دلار به ستاد انتخاباتی جورج بوش کمک مالی کرده بود.

لازم به ذکر است که شرکت "امریکا آنلاین" (AOL) مالکیت "تایم وارنر" را در اختیار گرفته است.

اما تعدادی از شبکه‌های تلویزیونی تحت مالیکت این کمپانی عبارتند از:

- شبکه "سی‌ان‌ان"، " HBO"، "Cinemax"، "Warner Brothers Television"، " سگا چنل"، "تی‌ان‌تی" و ...

این کمپانی همچنین با داشتن حدود 13 میلیون مشترک به عنوان بزرگترین دارنده سیستم‌های کابلی در آمریکا شناخته می‌شود.
این کمپانی رسانه‌های بسیار زیادی را در اختیار دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به شرکت‌های سینمایی "نیولاین سینما"، "Warner Home Video"، "هانا- باربارا"، شرکت‌های تولید موسیقی همچون "وارنر براس"، "ساب پاپ" (بزرگترین شرکت موسیقی جهان) و 33 نشریه مختلف همچون "تایم" اشاره کرد.

 


کمپانی "نیوز کورپوریشن ال‌تی‌دی" و "فاکس نیتورکز"

شبکه‌های تلویزیونی تحت مالیکت این گروه:

- "Fox Television" که شامل 22 ایستگاه تلویزیونی است و 50 درصد از خانواده‌های آمریکایی را پوشش می‌دهد.

- شبکه "گلف چنل".

این کمپانی نیز رسانه‌های مختلفی را در اختیار دارد که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌شود:

- 132 روزنامه که تنها 113 عدد از آن‌ها در اتریش به چاپ می‌رسند. از جمله نشریات تحت اختیار این کمپانی می‌توان به "نیویورک پست" و "لاندن تایمز" اشاره کرد.

- 25 مجله که مجله "ویکلی استاندارد" نیز از جمله آن‌ها است.

این کمپانی نیز دارایی‌های گوناگونی همچون خطوط هوایی "انست" در نیوزیلند و استرالیا، را در مالکیت دارد.




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:14 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر

فاکس نیوز برای القای این مطالب کذب از تکنیک هایی استفاده می کند که هر چقدر شما بیشتر به این تکنیک ها آشنا باشید اثر آنها بر روی شما کمتر خواهد بود 14. تکنیک تبلیغاتی که فاکس نیوز برای شستشوی مغزی مردم آمریکا از آنها استفاده می کند به قرار زیر است...


برای حفظ دموکراسی هیچ چیز مهمتر از مطبوعات آزاد نیست دستیابی به اطلاعات معتبر، دقیق و همه جانبه لازمه جامعه ای است که مردم آگاه در آن فعالیت مدنی و اجتماعی دارند،بنابراین هر چقدر دستیابی به اطلاعات معتبر با موانع بیشتری مواجه باشد دموکراسی به خودی خود رو به تباهی می رود با این وجود آیا می توان آمریکا را با داشتن رسانه هایی که شبانه روز اطلاعات غیردقیق و ناموثق در اختیار مخاطبان خود قرار می دهند یک جامعه دموکراتیک نامید؟

حجم وسیع اطلاعات غلطی را در نظر بگیرند که فاکس نیوز به جای حقیقت به مخاطبان خود القاء می کند مثلاً این ادعا که صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی بوده و در حملات 11 سپتامبر نقش داشته است یا اینکه تغییرات هوایی واقعی نیستند یا اینکه باراک اوباما مسلمان است و در ایالات متحده آمریکا به دنیا نیامده است و یا اینکه همه اعراب مسلمان و همه مسلمانان تروریست هستند و یا هزاران ادعای دیگر که کذب محض می باشند.

فاکس نیوز برای القای این مطالب کذب از تکنیک هایی استفاده می کند که هر چقدر شما بیشتر به این تکنیک ها آشنا باشید اثر آنها بر روی شما کمتر خواهد بود 14. تکنیک تبلیغاتی که فاکس نیوز برای شستشوی مغزی مردم آمریکا از آنها استفاده می کند به قرار زیر است:

1- ایجاد رعب و وحشت: این تکنیک یک گام فراتر از ایجاد یک ترس ساده است، در این تکنیک دیگر هیچ گریزی از ترس وجود ندارد  و مبنای آن به وحشت انداختن لحظه به لحظه مخاطبان است، وحشت از مسلمانان، آنفولانزای خوکی، رکود اقتصادی، مهاجران و هزاران مساله دیگر.

ادعای عوامل فاکس نیوز این است که اگر واکنش های مقابله یا گزیر مخاطب فعال نباشد پس او زنده نیست . به اعتقاد آنها ایجاد رعب و وحشت سریع ترین راه برای منفعل کردن مغز منطقی است به عبارت دیگر وقتی مردم می ترسند نمی توانند منطقی فکر کنند پس هر چیزی را باور می کنند.

2- ترور شخصیتی: عوامل فاکس نیوز تمایلی به تلف کردن وقت برای بحث در مورد عقاید مختلف ندارد به جای آن آنها ترجیح می دهند راه سریعتری را برای از دور خارج کردن مخالفان خود برگزینند، آنها سعی می کنند اعتبار، انگیزه ها، اطلاعات و شخصیت و میزان عقل و شعور افراد را بشناسند و سپس حملات خود را نه تنها علیه افراد بلکه علیه تمام گروههای مردمی آغاز کنند تا با این کار عقاید هر شخص در رابطه با گروهی که به آن تعلق دارد مانند لیبرال ها یا ترقی خواهان یا غیره را بی اعتبار کنند.

این نوع بحث دیگر جایی برای بحث های حقیقی و صادقانه باقی نمی گذارد بنابراین می توان آن را غیردموکراتیک دانست.

3- القا کردن: عوامل فاکس نیوز در این شیوه از یک تاکتیک پنهانی استفاده می کنند و سپس مخالفان خود را متهم می کنند که ابتدا آنها از این تاکتیک استفاده کرده اند. این فن در بحث مهاجرت به وفور دیده می شود مثلاً افرادی که مخالف نژادپرستی هستند خود متهم به نژادپرستی می شوند و یا در بحث تغییرات آب و هوایی که در آن افرادی که در مورد علتهای انسانی وقوع این پدیده بحث می کنند متهم به نداشتن علم و عدم آگاهی  از حقایق در این زمینه می شوند.

4- دوباره نویسی تاریخ: در این تاکتیک تبلیغ کنندگان حقایق را مطابق با جهان بینی خود بیان می کنند اما چرا باید در مورد وقایع تاریخی دروغ گفته شود آن هم زمانی که می توان کذب بودن آنها را به راحتی ثابت کرد؟

دلیل به کارگیری این شیوه این است که متعصبان خشک اندیش انکار یک حقیق تاریخی را بسیار راحت تر از به روز کردن جهان بینی خود می دانند اگر دوباره نویسی تاریخ در خدمت منافع آنها باشد به راحتی این کار را انجام می دهند زیرا به گفته خودشان یک مخاطب بی طرف برای دانستن آنچه آنها به عنوان حقیقت از آن یاد می کنند وسوسه می شود.

5- سپربلا کردن: این تاکتیک زمانی بهترین اثر را دارد که مردم احساس ناامنیتی و ترس کنند . این شیوه ترکیبی از شیوه های ایجاد ترس و انحراف در اذهان می باشد. ساده ترین توجیه در این تاکتیک این است که اگر شما بتوانید گروهی را در مشکلات اقتصادی و اجتماعی مقصر بدانید آنگاه می توانید هم خشونت و غیرانسانی بودن آنها را توجیه کنید و هم مسئولیت هرگونه لطمه یا صدمه که به دیگران می رسد را به گردن آنها بیندازید.

6- تلفیق خشونت با قدرت و مخالفت با خشونت از طریق ابراز ضعف: این مورد را بیشتر می توان به جای یک تکنیک رسانه ای یک اعتقاد عمیق فراساختاری دانست که در روشهای گزارش کردن اخبار به طور متناوب مورد استفاده قرار می گیرد . به عنوان مثال اصطلاحی مانند " نمایش قدرت " به جای "اقدامات سرکوبگرانه "مورد استفاده قرار می گیرد و بدین ترتیب اقدامات خشونت آمیز از سوی رسانه ها توجیه می شوند .مثلاً اعمال خشونت در سیاست های آمریکا چه در جنگ ها و چه در بحث های داخلی امری اخلاقی و شجاعانه تلقی می شود و خشونت معادل قدرت، وطن پرستی و پارسایی معنا می شود.

7- اعمال زور : این یک تکنیک مطلوب است که از سوی بسیاری از گزارشگران فاکس نیوز مورد استفاده قرار می گیرد. این گزارشگران از عدم اعتماد به نفس مردمی که برای بحث کردن درباره موضوعی با عوامل فاکس نیوز آمده اند بهره برداری می کنند، آنها را مورد نکوهش و ملامت قرار می دهند و بدین ترتیب مردم را وارد به تسلیم در برابر عقاید خود می کنند. اغلب بسیاری از مردمی که مورد ملامت قرار می گیرند احساس شرمندگی و اضطراب می کنند و سریع ترین راهی که برای پایان دادن به این وضعیت به نظرشان می رسد این است که اختیار را به شخص مقابل یا همان شخصی که می خواهد به زور عقاید خود را تحمیل کند و این فرد  وضعیت به وجدو آمده را نوعی پیروزی برای خود تعبیر و تفسیر می کند.

8- سردرگم کردن: این تکنیک هم مانند تکنیک قبل در مورد مخاطبانی به بهترین نحو کار می کند که از اعتماد به نفس کمی برخوردار هستند شیوه اصلی از این مورد مغشوش کردن عمدی بحث و اصرار بر منطقی بودن آن و ارایه این ادعاست که هر شخصی با این بحث مخالفت کند گنگ و خشک مغز  است.

در این شیوه گزارشگران سعی می کنند با پیچیده کردن مطلب درستی ادعاهای خود را به ذهن مخاطب القا کنند.

9- پوپولیسم (توده گرایی): این تکنیک به ویژه دردوران انتخابات مورداستفاده قرار می گیرد. گویندگان خود را به عنوان یکی از مردم و کسانی را که هدف خشم آنها قرار دارند را یکی از دشمنان مردم معرفی می کنند . یا طرف مقابل همیشه یک نخبه گرا، بروکرات یا یکی از اعضای وابسته به دولت یا هر گروه دیگری است که به هر حال از مردم نیستند .هدف از این بازی این است که به مردم نشان دهند  همه سیاست های رسانه در جهت برآورده کردن خوسته های مردم در مقابل سیاستمداران است.

10- سوء استفاده از ایمان به خدا : این تکنیک شبیه تکنیک پوپولیسم است .مبنای شیوه بر این است که آنها خود و دوستان خود را میهن پرست می دانند و  و هر کس دیگری را که آنها را به چالش می طلبد غیرمیهن پرست می دانند بر این اساس خداوند عاشق عوامل فاکس نیوز، جمهوری خواهان و آمریکا است و از هر کسی که این سه را دوست نداشته باشد متنفر است .از آنجا که مثلاً این گوینده از جانب خدا برای سخن گفتن از جانب همه آمریکایی ها برگزیده شده هر چالشی با او غیراخلاقی تلقی می شود .این یک تکنیک آسان و کم هزینه برای توتالیترها یا خودکامگان است.

11- اشباع: سه ویژگی مهم یک اشباع یا امتلاء موثر عبارتند از تکراری بودن، فراگیر بودن و ثابت بودن. پیام موردنظر باید به طور آشکار یا پنهان بارها و بارها در همه جا تکرار شود مثلاً اینکه صدام دارای سلاحهای کشتار جمعی است باید بارها و بارها تکرار شود. به طور قطع یک تاثیر فیزیکی بر روی افرادی که بارها و بارها در معرض یک پیام مشابه قرار می گیرند وجود دارد بدون توجه به اینکه این پیام درست است یا غلط . به اعتقاد فاکس نیوز اگر یک مطلبی به دفعات کافی با تعداد کافی از افراد بارها و بارها گفته شود مردم آن را به عنوان یک حقیقت قبول می کنند.

12- توهین به عقل گرایی: در بسیاری از رسانه های اصلی و مشهور آمریکا مانند فاکس نیوز عدم احترام به تحصیلات و عقل گرایی وجود دارد داشتن یک معرفی نامه یا مدرک دانشگاهی برای آنها که مردم عادی هستند نشانه اعتبار نیست بلکه به معنای عدم اعتبار است در حقیقت در میان گزارشگران، داشتن مهارت و تبحر عقلانی و اطلاعاتی و تحصیلات به نشانهضد آمریکایی بودن است.
13- گناهکار دانستن به خاطر معاشرت: این یکی از تکنیکهای مورد علاقه گلن بک و آندرو بریت بارت است که هر دو از این شیوه برای کاهش دوره های کاری یا زندگی بسیاری از افراد خوب استفاده می کردند به عنوان مثال اگر همسر سابق عموی هم اتاقی پسرعموی شما در مهمانی شام خواهر دوست پسر سابق خواهرزاده گورباچف در سال 1948 شرکت کرده باشد پس شما یک کمونیست هستید که برای نابودی و یا تخریب آمریکا مامور شده اید.

14-انحراف از بحث: در این تکنیک گزارشگران ناگهان جهت بحث را به یک سوی عجیب و غریب اما قابل پیش بینی تغییر می دهند تا از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند و هر تلاشی برای بازگرداندن بحث به اصل آن از سوی آنها نوعی انحراف و استفاده طعنه آمیز از تکنیک القاکردن تعبیر می شود.

منبع:سایت وعده صادق




تاریخ : سه شنبه 92/1/27 | 12:10 صبح | نویسنده : هادی خادمی | نظر