سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشکیلات فراماسونری معمولا در شرایطی که به تدریج پرده از رازهایش بر می افتد ، شروع به پوست اندازی و نو به نو شدن می نماید و خود طی برنامه هایی سیستماتیک شروع به افشاگری علیه سازمان قبلی که از حیض انتفاع افتاده و به اصطلاح دیگر سوخته به حساب می آید، می کند. این مسئله در طی دهه 1340 شمسی مقارن با دهه 60 میلادی نیز اتفاق افتاد.

 

یکی از خصوصیات و ویژگی های تشکیلات فراماسونری ، نو به نو شدن در هر زمان و منحرف نمودن اذهان از سازمان اصلی با قرائت های مختلف و دگرگون از تاریخ و مفاهیم و شاخص های ماسون گری به شمار می آید. این ویژگی تقریبا از همان دوران نخست شکل گیری این تشکیلات مخوف صهیونی در عملکردها و تحرکات آن ، بارز و مشخص بود. مثلا درحالی که اساس تشکیلات فراماسونری از همان نخستین سالهای اولیه هزاره دوم میلادی و پس از اولین جنگ های صلیبی توسط فرقه موسوم به شوالیه های معبد شکل گرفت و به تدریج در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد اما در تواریخ رسمی، تاریخ شکل گیری نخستین لژهای ماسونی را مربوط به قرن هجدهم و تشکیلات بنایان آزاد و اشخاصی مانند دزاگولیه دانستند. ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 8:12 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

میشل دونو سترادام. تولد در 14 دسامبر 1503 م. خانواده ای از شجره ی پزشکی یهودی و ایتالیایی الاصل. تربیت اساسا توسط پدربزرگ و آموختن مستقیم اموزه های اشراقی مکتب کابالیست توسط وی. فارغ التحصیل پزشکی از دانشگاه بسیار معتبر فرانسه؛ مون پلیه. شاوینی، پیرو و مفسر وی می نویسد که او سه سال تمام برروی نخستین اشعار وحی آمیز خود که از آینده و رویدادهای آن خبر می آورد، کار کرد و در سال 1555 میلادی دفتری را که در برگیرنده ی بیش از سیصد پیشگویی شعرگونه بود، به پسرش سزار هدیه کرد. در سال های بعد مجموعه ی کامل شعرواره هایش در 1000 قطعه؛ یعنی 10 سانتوری منتشر شد.( هر سانتوری مشتمل بر 100 قطعه)

برخلاف شایعات واهی پیرامون شیطان پرستی و خداستیزی وی، فردی عمیقا مومن و پایبند به مذهب کاتولیک بود. در نامه ای به پسرش می نویسد: « ... و از زمانی که اراده ی ذات خداوند متعال براین قرار گرفته که تو فقط در نور طبیعی و در این نقطه ی زمین بدنیا بیایی......... چون که همه چیز تحت اختیار و سلطه ی قادر متعال و خداوند یکتا قرار دارد.»( اشاره یصریح به عدم اصالت ادبیات رمزی علم اختر شناسی و طالع بینی و موکول کردن همه ی اراده ها به خواست و اراده ی خدا.)بعدش:_ پیشگویی نوسترآداموس درباره ی واقعه ی یازدهم سپتامبر: .... آسمان، در چهل و پنج درجه( مختصات جغرافیایی نیویورک!!!) خواهد سوخت، آتش به شهر جدید*، نزدیک می شود.** (*= new city و **= سانتوری های 25/5 ،75/10، 29/2، 31/10)_ ایران: نکته ی جالب در مورد پیشگویی های او اینست که وی بندرت نام کشوری را به صراحت و آشکارا ذکر می کند، حال انکه در مورد ایران (( parsia به صراحت عنوان می کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق اناتولی، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد و بالاخره ایران باعث وقوع جنگ جهانی سوم خواهد شد.(قطعه ی 25/5)«شاهزاده ی عرب، مریخ، خورشید،ناهید، شیر و حکومت کلیسا را از طریق دریا از پای در خواهد آورد. از جانب ایران( پرشیا ) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر به سوی شمال هجوم خواهند آورد.» (قطعه ی 55/5) ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 8:8 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

بر اثر مجاهدت ها و تلاش های مجاهدان راه حق و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج)، جامعه ی بشری می رود تا خود را آماده ی استقبال از ظهور حجت خداوند متعال نماید. این تلاش ها و مجاهدت ها موجب شده است تا نشانه های ظهور مهدی (عج) به صورت پی در پی ظاهر شوند و خبر از ظهور مهدی موعود (عج) در آینده ای نزدیک دهند. نزدیکی ظهور تا آن جا احساس می شود که بسیاری از علمای اسلام، علیرغم همه ی احتیاطاتی که به خرج می دهند، خبر از نزدیکی ظهور داده اند و تعدادی از آن ها نیز دوره ی حاضر را « عصر ظهور » نامیده اند.

خبر نزدیکی ظهور، موج عظیمی را در دل عاشقان منجی منتظر (عج) ایجاد کرده است. تا جایی که اینان دست به کار شده و پیرامون نزدیکی ظهور به تبلیغات وسیعی دست زده اند که این امر منجر به آمادگی دل ها و بروز شادی و امید در دل مظلومان عالم شده است. به نحوی که با وجود بروز عظیم ترین فتنه های تاریخ بشر در این عصر، میل به رهایی و آزادگی و آزادی از بند ظلم و ستم در دل ملل مسلمان و حتی غیر مسلمانان ریشه دوانده است.

اما در این بین گهگاه افراط ها و تفریط هایی ملاحظه می گردد که هر دوی این امور از سوی علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت نهی شده اند، اما تعداد زیادی از محققین جوان و مبلغین با نشاط که نقش مهمی در آمادگی مومنین دارند، دچار این آفات شده اند و با نیت خیر، اما بدون در نظر گرفتن جوانب احتیاط، بی محابا به تطبیق های قطعی و حتمی پرداخته اند. این امر گرچه در کوتاه مدت ممکن است موج بزرگی در بین منتظران مهدی موعود (عج) ایجاد کند، اما در صورتی که این تطبیق ها صحیح نباشند و افراد یا نشانه های مورد بحث، همان نشانه های ظهور نباشند، در دراز مدت می تواند اثرات نامناسبی داشته باشند و موجب نا امیدی در بین تعداد زیادی از منتظران گردند.

با ملاحظه ی تیتر های خبری تعدادی از وبلاگ ها و وبسایت های مهدوی که انصافاً در بسیاری از زمینه ها نیز موفق و موثر کار می کنند، می توانیم تعدادی از این تطبیق های حتمی و قطعی را ببینیم: « بشاراتی از شعیب بن صالح درباره ی نزدیکی ظهور »، « سال 2012 سال ظهور »، « سال 2015 سال ظهور »، « آغاز قیام سید یمانی در یمن » و .....

گرچه تعدادی از تطبیق های ارایه شده در این زمینه با روایات اسلامی سازگار می باشند و شخصیت های مورد بحث در مقالات مذکور، بضعاً شباهت های اعجاب آوری با شخصیت های زمینه ساز ظهور دارند، اما تطبیق قطعی و بی قید و شرط شخصیت های مذکور با شخصیت های روایات مربوط به آخرالزمان، امری است که از سوی هیچ یک از علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت مورد قبول نیست. چرا که این بزرگواران معتقدند، حرکاتی از این دست، ممکن است به توقیت بینجامد و توقیت (وقت تعیین کردن برای ظهور)، امری است که معصومین (ع) به شدت از آن نهی کرده اند. ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 8:1 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین شیخ علی کورانی محقق و نویسنده:


 

جهان در زمان ظهور چه وضعیتی دارد؟

 

بحران‌ها، جنگ‌ها و شورش‌های عصر ظهور چه مناطقی از جهان را بیشتر تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

 

در مدت زمان قبل از ظهور چه سرزمین‌هایی دستخوش آشوب و بحران خواهند بود؟

 

آیا ما می‌توانیم کشتارهای کنونی شیعیان را در نهایت زمینه‌ساز شورش سفیانی بدانیم؟

 

از استاد و محقق گرامی آقای کورانی سپاسگزاریم که به رغم مشغلة فراوان در ایران و لبنان، ما را به حضور پذیرفتند. لطفاً برای آغاز گفت‌وگو، بفرمایید جهان مقارن ظهور چه وضعیتی دارد؟

اگر به آن دسته از روایات رسول خدا و اهل بیت طاهرینش(ع) دربارة وقایع و حوادث مقارن ظهور امام زمان(ع) بنگریم و بر آن اساس، وضعیت عالم را قبل و مقارن ظهور توصیف کنیم، درمی‌یابیم که در آن مقطع زمانی، فساد و ظلم و جور در همة جای عالم مشاهده می‌شود هر چند که از گذشته‌ها نیز ظلم و ستم در عالم وجود داشته است؛ خداوند متعال نیز می‌فرماید: «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی النّاس»1 الآن می‌بینیم که فساد همه‌جا را ـ خشکی، دریا و فضا ـ فرا گرفته است. این از یک جهت و از جهت دیگر، روایات بیان می‌کنند که امام مهدی(ع) ظهور نمی‌فرماید تا آنکه نام آن حضرت(ع) ذکر لب مردم و انسان‌ها می‌شود. معنای این سخن آن است که مردم، محبّان و ثابتان بر امامت او ظهور آن حضرت را از خدا طلب می‌کنند و در انتظار ظهور ایشان لحظه‌شماری می‌کنند و دوستدار، مؤیّد و یاری‌کننده ایشان هستند. از جهت دیگر در مجموعه‌ای از روایات بیان شده که درون امت اسلامی جریان پابرجا و محکمی، منتظر ظهور ایشان هستند و برای ظهورشان زمینه‌سازی می‌کنند. بنابراین خبر ظهور ایشان در سراسر عالم پخش می‌شود.

 

در روایات ما، سه ویژگی برای عصر ظهور امام زمان(ع) برشمرده شده است: 1. ظلم و ستم فراگیر و فتنه‌ای که به هر خانه‌ای وارد می‌شود، 2. وجود دشمنانی که در حال تلاش مستمر هستند؛ مانند نواصب و دیگرانی که در عراق و دیگر مناطق سرزمین‌های اسلامی مشغول فعالیت علیه شیعه هستند و سپس سوریه را تصرّف می‌کنند و حکومت آنجا را می‌گیرند، 3. جریان یاران و مولیان امام(ع) که در سرزمین‌های اسلامی در حال تلاش هستند و یاد و نام امام مهدی(ع) را در عالم پراکنده می‌سازند.

بحران‌ها، جنگ‌ها و شورش‌های عصر ظهور چه مناطقی از جهان را بیشتر تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

 

قیام امام زمان(ع) در مرحلة اوّل، هشت ماه به طول می‌انجامد که در این مدت امام مشغول جهاد با دشمنان و دفع خطر آنان است. قبل از این مرحله، آن حضرت دو ماه در مکه حضور دارند. می‌توانیم بگوییم؛ که در همان سال نخست ظهور، همة سرزمین‌های عربی و اسلامی در اختیار امام(ع) قرار می‌گیرند، به این ترتیب که آغاز ظهور از مکه است، یمن به همراهی آن حضرت(ع) می‌آید و سپاه یمانی، مکه را برای امام به تصرف درمی‌آورد و در شبه جزیرة عربستان حکومتی باقی نمی‌ماند و تنها درگیری‌های قبیله‌ای جریان دارد. (قبل از ظهور، نظام سیاسی آن فروپاشیده و هیچ فردی نتوانسته است وفاق جمعی را به دست آورد.) به همین دلیل، اهل حجاز، از ارتش سوریه برای ایجاد امنیت در شهر مکه، درخواست و دعوت می‌کنند، امّا امام مهدی(ع) حاکم یمن را که از اصحاب و یاران ایشان است، برای این امر منصوب می‌کنند. سپاه یمانی مکه را در اختیار می‌گیرند و در آنجا باقی می‌مانند و زمان این باقی ماندن به طول می‌انجامد.

 

اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، امام مهدی(ع) در روز عاشورا قیام نموده، حدود مدت 2 ماه (یعنی محرم و صفر) در مکه اقامت می‌کنند و سپس وارد شهر مدینه می‌شوند. در آن شهر اماکن منسوب به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) را تکریم می‌کنند و اتفاقاتی رخ می‌دهد، آنگاه وارد عراق می‌شوند. میلیون‌ها نفر در آن کشور به استقبال حضرت(ع) می‌آیند. هر چند مخالفانی هم در آنجا وجود دارند، ولی اکثریت مردم به یاری امام می‌آیند.

در هنگام حضور امام(ع) در عراق، پرچم‌ها و سپاهیانی از مصر به نزد آن حضرت می‌آیند. این سپاهیان حکومت جائر مصر را سرنگون ساخته، حکومتی حامی امام(ع) تأسیس نموده و برای یاری امام نزد آن حضرت(ع) آمده‌اند. همچنین از جانب ایران نیز سپاه خراسانی که فرماندهی نظامی آن را شعیب بن صالح به دست دارد، با امام مهدی(ع) بیعت می‌کنند و ترکیه نیز چنین است. در نتیجه می‌بینیم در همین مدت کوتاه، عربستان، یمن، عراق، مصر، ایران، ترکیه و کلیة حکومت‌های حاشیة خلیج فارس در اختیار امام زمان(ع) قرار می‌گیرند و جملگی با آن حضرت همراه می‌شوند.

در نقطة مقابل، دشمنان حضرتش در سوریه (محل حکومت سفیانی) گرد می‌آیند. پس از آنکه امام(ع) قیام می‌کنند، به شام (سوریه) می‌آیند و به نبرد می‌پردازند. منظور از جنگ شام و جنگ قدس، مصداقاً یکی است؛ یعنی هنگامی که امام در نبرد با سفیانی در سوریه پیروز شدند، وارد قدس می‌شوند و حکومت یهودی (اسرائیل) را سرنگون ساخته، آنجا را در اختیار می‌گیرند.

در این هنگام، غرب با مشاهدة انهدام حکومت صهیونیستی در قدس، به حرکت درمی‌آید. در مورد سران رژیم‌های عربی نیز باید گفت که آنها، قبل از تسلیم به امام(ع) حامی حکومت یهودی هستند و نحوة تسلیم شدنشان به امام چنین است که مردم آنها تظاهرات وسیعی در حمایت از امام(ع) انجام می‌دهند و رژیم‌های خود را ساقط می‌کنند و بدین‌وسیله به حمایت و همراهی امام(ع) می‌پردازند.

پس از آنکه غرب به حرکت درآمد و سپاهیانش را به نبرد با امام گسیل داشت، حضرت عیسی مسیح(ع) نزول می‌کند و غربیان از ایشان استقبال می‌کنند. مسیح(ع) به طرح مسئلة صلح با امام مهدی(ع) می‌پردازد. و این روایت را همه ـ شیعه و سنی ـ از پیامبر خدا(ص) نقل کرده‌اند که: «آخرین صلحی که بین شما و رومیان [غربیان] واقع خواهد شد، به وسیلة فرزندم ـ مهدی(ع) ـ خواهد بود؛ به مدت ده سال که هفت سال دیگر نیز ادامه خواهد یافت».

یعنی اصل توافق ده ساله است، امّا تا هفت سال دیگر نیز ادامه پیدا می‌کند. در این مدّت، امام مهدی(ع) حکومت خود را برپا می‌نمایند و عیسی(ع) نیز در میان غربیان به انجام اقداماتش می‌پردازد. و در این مدت هیچ درگیریی اتفاق نمی‌افتد. امّا بعد از این مدّت، نبردی بزرگ بین غرب و امام مهدی(ع) به وقوع می‌پیوندد.

 

این وقایع، مربوط به بعد از ظهور بود؛ در مدت زمان قبل از ظهور چه سرزمین‌هایی دستخوش آشوب و بحران خواهند بود؟

بنابر روایات ما، قبل از ظهور در عراق حوادث و وقایعی به وقوع می‌پیوندد که متأثر از آن سفیانی بر سوریه مسلط می‌شود و آنجا را تحت سلطة خود درمی‌آورد. از سوی دیگر، در یمن، یکی از یاران امام مهدی(ع) به نام یمانی به قدرت می‌رسد. همچنین از سویی وقایع و بحران‌هایی مانند: جنگ‌ها، زلزله‌ها، بحران مالی و... در مدت زمان محدودی رخ می‌دهد که البته چندان طولانی هم نیست

ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:57 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

گفت‌وگو با شیخ علی کورانی ) نقش ایران در نقشة ظهور(

 

استاد نویسندة محقّق حجّت‌السلام والمسلمین شیخ علی کورانی، از جمله صاحب‌نظران معدودی هستند که در حوزة سرزمین‌های درگیر در عصر ظهور دارای اثر می‌باشند. خوانندگان گرامی پیش از این نیز گفت‌وگوهایی در همین موضوع را با این شخصیّت علمی و محقّق در مجلّه خوانده‌اند.(منبع سایت موعود)

 

ایرانیان چه نقشی در حوادث پیش از ظهور دارند؟

نقش ایرانیان برای زمینه‌سازی ظهور نیز در روایات، پررنگ ترسیم شده است. در میان تمام زمینه‌سازان و گروه‌های مختلف زمینه ساز، اوّلین نقش را ایرانیان بر عهده دارند. پس از آن گروه‌هایی دیده می‌شوند که مقابل یهود می‌ایستند؛ مانند گروهی در عراق که مقابل نواصب می‌ایستند و علاوه بر آنها از یمانی‌ها نیز صحبت به میان آمده که خیلی تصویر دقیقی دربارة آنان ارائه نشده و به عکس دربارة ایرانیان و زمینه‌سازی آنان برای انقلاب حضرت مهدی(ع) روایات متعدّدی ذیل حدود نه عنوان، به دست ما رسیده است:

ـ قوم سلمان؛

ـ سرزمین مشرق؛

ـ پرچم‌های مشرق؛

ـ پرچم‌های سیاه؛

ـ جبال طالقان؛

ـ اهل سبلان؛

ـ و ...

امّا حدیث معروف «رایات سود» (پرچم‌های سیاه) و سرزمین مشرق در منابع مختلفی آمده است که من بیش از همه به روایت امام باقر(ع) اعتماد کرده‌ام که در «الغیبه» نعمانی(ص273) آمده است و به نظر من صحیح‌ترین روایت است. در این روایت، ابوخالد کابلی از ایشان نقل می‌کند که فرمودند: «گویی قومی را می‏بینم که از خاور خروج کرده‏اند و خواستار حقّ‌اند ولی به آنان داده نمی‌شود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنین بینند شمشیرها برهنه کنند و بر گردن‌ها گذارند. این وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولی آنان نپذیرند تا آنکه قیام کنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، کشتگانشان شهیدند. هان که اگر من آن روز را درک می‌کردم جان خود را برای یاری صاحب این امر نگاه می‌داشتم».

 

با توجه به روایات متعددی که نقل فرمودید، شرایط سیاسی ایران در آستانة ظهور چگونه خواهد بود؟

 

می‌توان با همان حدیث امام باقر(ع) که عرض کردم، این پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده می‌کنم؛ اوّل اینکه ما در هیچ روایتی سخن از ورود ارتش وسپاه خارجی به ایران نداریم. با توجه به متن روایت یادشده، خارجی‌ها از ایرانی‌ها می‌ترسند نه اینکه به ایران حملة خارجی بشود. به نظر بنده نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به داخل ایران لشکر کشی کند. نکتة بعدی موجود در این روایت بحث آشوب داخلی ایران است که ایران درگیر مشکلات داخلی خواهد بود. قراین متعددی در این رابطه وجود دارد. عبارت «فلا یعطونه إلّا ...» بیانگر آن است که دربارة رساندن و تحویل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنین روایت با این عبارت شروع می‌شود که «کأنّی بقومٍ قد خرجوا...» سپس در ادامه آمده «...حتّی یقوموا..» که نشانگر قیام پس از آن انقلاب اوّلی است. در آن مقطع یمن در دست یکی از یاران حضرت(ع) قرار می‌گیرد. یمانی، نمایندة تامّ الاختیار حضرت خواهد بود که همة مؤمنان جهان حتّی ایرانیان باید از او تبعیّت کنند. در این روایت صحیح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در میان پرچم‌ها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما می‏کند، و هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او (یمانی) به سوی حقّ و راه مستقیم فرا می‏خواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حکومت فلان خاندان، همانند شکستن کاسة سفالین است، و همچون مردی است که در دستش کاسه‏ای سفالین بوده و او مشغول راه رفتن باشد که ناگاه در حالی که غافل است کاسه از دستش فرو افتد و بشکند، پس هنگامی که فرو افتاد بگوید: آه ـ همچون خود باخته‏ای ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنین است که به کلّی از زوال آن بی‏خبر باشند».

 

 

برای یمانی چه ویژگی‌هایی در روایات نقل شده که مردم او را با آن ویژگی‌ها بشناسند؟

 

بی‌تردید او دلایل و معجزاتی برای معرفی خود به مردم ارائه خواهد کرد. در این ایّام اختلاف میان ایرانی‌ها بالا می‌گیرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراری رابطه با علماست و آنان ایشان را می‌بینند و شرایطی مشابه دوران غیبت صغری پیش می‌آید و به تصریح روایات در آن مقطع ادّعای نیابت و سفارت حضرت مهدی(ع) منعی ندارد: ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانیّ و الصّیحة فهو کذّابٌ مفتر؛ بدانید، هر کس که قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی ادّعای مشاهده (رابطه و نمایندگی امام زمان(ع)) کند، دروغ‌گوی افترازننده است».

 

این مرحله را باید یک امتحان بدانیم که افرادی صادقانه ادّعای نیابت حضرت مهدی(ع) را دارند. در این مقطع، ایران دو دسته می‌شود: دسته‌ای می‌گویند باید پرچم را به دست حضرت(ع) بدهیم و دسته‌ای که با عقاید ناسیونالیستی، اعتقادی به این امر ندارند و با آن مخالفت می‌کنند. بین این دو درگیری سیاسی و احتمالاً درگیری نظامی محدودی رخ می‌دهد که در نهایت، با پیروزی دستة اوّل و سپاه سیّد خراسانی و شعیب بن صالح خاتمه می‌یاید. پس از این پیروزی، شعیب بن صالح و خراسانی با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهة پیش از آن، این اختلافات و درگیری‌ها وجود خواهد داشت. خراسانی حاکم وقت ایران است نه اینکه الزاماً از منطقة خراسان باشد و نام شعیب بن صالح را امام(ع) که در آن مقطع در عراق به سر می‌برند برای او انتخاب می‌کند و با توجه به اینکه پس از بیعت، فرماندة کلّ قوای امام عصر(ع) می‌شود و خراسانی حاکم ایران باقی می‌ماند باید مقام او را بالاتر از سید خراسانی بدانیم.

تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:52 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در کتب حدیثى نقل شده که مى‏توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود:

فِتَن

مَلاحم

علائم‏ ظهور

اشراط الساعة

در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادى از آنها علائم حتمى و بقیه علائم غیرحتمى مى‏باشند. تعداد علائم حتمى از انگشتان دست نمى‏گذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از این نشانه‏ها حتمى مى‏باشند که عبارتند از:

خروج سفیانى؛    خروج یمانى؛   بانگ آسمانى؛   خسف بیدا؛   قتل نفس ‏زکیه

علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور کاربرد ندارد. در حالیکه وقتى نخستین نشانه از نشانه‏هاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم ‏به ‏راهان آن امام نور متوجه مى‏شوند که دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده است

 

1 - خروج سفیانى

 

خروج سفیانى

از نظر زمانى اولین نشانه از نشانه‏هاى حتمى که پیش از دیگر نشانه‏ها تحقق مى‏یابد و فرارسیدن انفجار نور و سپرى شدن شب دیجور غیبت را نوید مى‏دهد؛ خروج سفیانى است.

خوشبختانه خروج سفیانى در روایات اسلامى بسیار دقیق، روشن و شفاف بیان شده که هرگز قابل انطباق با هیچ فرد دیگرى نمى‏باشد. جالب‏تر اینکه علاوه بر روایات کلى علائم پنجگانه در احادیث فراوانى به طور استقلالى بر حتمى بودن آن تصریح و تأکید شده، که به چند نمونه از آنها اشاره مى‏کنیم:

حمیرى با دو واسطه از امام رضاعلیه السلام روایت کرده که فرمود: اِنَّ اَمْرِ القائمِ حَتمٌ مِنَ ‏اللَّهِ، وَ امرَ السُّفیانى حَتمٌ مِنَ‏ اللَّهِ، وَ لا یَکونُ قائمٌ اِلّا بِسفیانى؛ قیام قائم از سوى خدا حتمى است، خروج سفیانى نیز از سوى خدا حتمى است. بدون سفیانى هرگز قائمى نخواهد بود.(25)

این حدیث را حمیرى(ابوالعباس، عبداللَّه‏بن جعفر حمیرى) که از رجال برجسته شیعه در عهد غیبت صغرى بود، با دو واسطه از امام ‏رضاعلیه السلام روایت کرده و در کتاب خود قرب الاسناد الى الرضا علیه السلام ثبت نموده است. این کتاب از حوادث روزگار جان به در برده و تا زمان ما باقى مانده است.

حمیرى از نظر علماى رجال در اوج وثاقت است.(26) دو واسطه او نیز کاملاً مورد وثوق مى‏باشند،(27) و در نتیجه روایت صحیحه است.

نام سفیانى عثمان و نام پدرش عنبسه مى‏باشد

شیخ صدوق با سلسله اسنادش از ابوحمزه ثمالى روایت کرده که گفت: محضر امام صادق‏علیه السلام عرض کردم که پدر بزرگوارتان امام باقرعلیه السلام فرمود: اِنَّ خُروجَ السُّفیانى مِنَ‏الاَمرِ الَمحتوم؛ بى‏گمان خروج سفیانى از امور حتمى است.

امام صادق‏علیه السلام فرمود: آرى.(28)

این حدیث را شیخ صدوق با پنج واسطه از امام باقرعلیه السلام روایت کرد و مهر تأیید امام ششم را نیز دریافت نموده است. وى به تعبیر نجاشى آبروى شیعه در عصر خود بود.(29) به دعاى حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - متولد شده(30) و به فرمان آن حضرت کتاب کمال‏الدین را تألیف کرده است.(31) آن پنج واسطه که در سند حدیث واقع شده‏اند نیز همه مورد اعتماد و استناد هستند و علماى رجال بر وثاقت آنها تصریح نموده‏اند.(32) در نتیجه این حدیث نیز صحیحه مى‏باشد.

نعمانى با پنج واسطه از امام صادق‏علیه السلام روایت کرده که فرمود: اَلسُّفیانىُّ مِنَ ‏الَمحتوم وَ خُروجهُ فی رجب؛ سفیانى از نشانه‏هاى حتمى است و خروج وى در ماه رجب خواهد بود.(33)

ابو زینب محمدبن ابراهیم نعمانى از شخصیت‏هاى برجسته قرن چهارم است، پیشتاز رجالیون او را به عنوان عظیم‏القدر، شریف‏المنزله، صحیح‏العقیده و کثیرالحدیث ستوده است.(34)

وى این حدیث را در کتاب گران‏سنگ خود با پنج واسطه روایت کرده که همه آنها به تصریح علماى رجال مورد وثوق مى‏باشند.(35) در نتیجه این حدیث نیز صحیحه مى‏باشد.

در این سه حدیث (که هر سه از نظر سند صحیح بود) خروج سفیانى از نشانه‏هاى حتمى اعلام شده و در حدیث سوم آمده است که خروج او در ماه رجب خواهد بود. یادآورى این نکته لازم است که از جمع‏بندى احادیث مربوط به سفیانى استفاده مى‏شود که سفیانى در ماه رجب خروج مى‏کند، حدود شش ماه مى‏جنگد، در اواخر محرم به قدرت مى‏رسد، و دقیقاً هشت ماه بعد حضرت بقیةاللَّه ظهور مى‏نماید. بدین‏ترتیب منظور از رجب، رجبِ سال قبل از ظهور مى‏باشد، نه رجب سال ظهور.


نام سفیانى:

مشهور آن است که نام سفیانى عثمان و نام پدرش عنبسه مى‏باشد.(36) و در برخى منابع نام پدرش عُیَینه آمده،(37) با توجه به اتحاد طریق به نظر مى‏رسد که آن تصحیف شده عنبسه باشد.

اسامى دیگرى براى سفیانى نقل شده که از آن جمله حرب‏بن عنبسه،(38) عنبسة بن مرة،(39) عنبسة بن هند،(40) عبداللَّه‏ بن یزید،(41) ابوعتبه، عروة بن محمد،(42) و معاویة بن عتبه است.(43) در حالیکه هیچ یک از اسامى یاد شده سند قابل اعتماد و استنادى ندارد. تنها عثمان ‏بن عنبسه از شهرت بیشترى برخوردار است.

القاب سفیانى: مشهورترین لقب او سفیانى است. او را از آن جهت سفیانى مى‏نامند که از تبار ابوسفیان است. از دیگر القابش صخرى منسوب به صخر پدر ابوسفیان است.(44)

امیرمؤمنان در یکى از خطبه‏هاى خود از آشوبگرى سخن گفته که از او ضِلّیل(45) به معناى بسیار گمراه(46) تعبیر نموده، برخى از شارحان نهج‏البلاغه آن را اشاره به سفیانى دانسته‏اند.(47)



نسب سفیانى:

از بنى‏امیه در منطق وحى به عنوان «اَلشَّجَرةُ المَلْعونَة»؛ درخت ملعونه(48) یاد شده و در احادیث فراوان تصریح شده که منظور از شجره ملعونه بنى‏امیه مى‏باشد.(49)

در احادیث فراوان تصریح شده که سفیانى از تبار ابو سفیان،(50) از بطن هندِ جگرخواره (اِبْنُ اکِلَةِالأکباد)،(51) از سوى پدر از بنى‏امیه و از طرف مادر از قبیله کلب است.(52)

امام صادق‏علیه السلام به هنگام برشمردن کارنامه سیاه آل ابى‏سفیان فرمود: و سفیانى نیز با قائم پیکار مى‏کند.(53)

امیرمؤمنان‏ علیه السلام مى‏فرماید: با 70000 نفر به سوى عراق حرکت مى‏کند. در کوفه، بصره و دیگر شهرها مى‏گردد، ارکان اسلام را منهدم مى‏کند؛ دانشمندان را مى‏کشد، قرآن‏ها را مى‏سوزاند، مساجد را ویران مى‏کند، محرمات را مباح کند

اما در مورد اینکه او از نسل کدامین فرزند ابوسفیان مى‏باشد، به اختلاف سخن رفته است:

1 - از تبار خالدبن یزیدبن ابى‏سفیان(54)؛

2 - از نسل عتبةبن ابى‏سفیان(55)؛

3 - از تبار یزیدبن معاویةبن ابى‏سفیان(56)؛

4 - از طرف پدر از نسل ابى‏سفیان و از طرف مادر از نسل یزیدبن معاویه.(57)


اوصاف جسمى سفیانی:

در احادیث فراوان از ویژگى‏هاى ظاهرى سفیانى به صراحت بیان شده و جاى هرگونه شک و تردید از میان رفته است.

شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت کرده که فرمود: اِنَّکَ لَوْ رَأَیتَ السُّفیانی لَرَأیت أَخْبَث النّاسِ، أَشْقر، أَحْمَر، أَزْرَق؛ تو اگر سفیانى را ببینى، پلیدترین انسان‏ها را دیده‏اى. او بور، سرخ‏روى و زاغ‏چشم است.(58)

شیخ صدوق این حدیث را با شش واسطه روایت کرده که از منظر علماى رجال همه آنها ثقه مى‏باشند.(59)

امیرمؤمنان‏علیه السلام به دیگر ویژگى‏هاى ظاهرى او اشاره کرده مى‏فرماید: یَخرُج ابْنُ اکِلةِ الاَکبادِ مِنَ الوادى الیابِس، وَهُوَ رَجُلٌ رَبْعةٌ، وَحْشُ الوَجهِ، ضَخْمُ الهامَةِ، بِوَجْههِ اَثرُ الجُدْرى، اِذا رَأیتهُ حَسِبْتهُ اَعْور؛ پسر هند جگر خواره از وادى یابس خروج مى‏کند، او مردى میان بالا، با چهره‏اى وحشتناک، سر ستبر و آبله‏روى مى‏باشد. هنگامى که او را ببینى او را یک‏چشم مى‏پندارى.(60)

از طریق عامه نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: السُّفیانى مِن وُلدِ خالدِبنِ یَزیدبِن ابى‏سفیان، رَجلٌ ضَخْمٌ الهامَة، بِوجههِ اَثرُ جُدْرى، وبِعَینهِ نکُتَه بَیاض؛ سفیانى از تبار خالدبن یزیدبن ابى‏سفیان است. او مردى سر ستبر است که در چهره‏اش آثار آبله و در چشمش نقطه سفیدى هست.(61)


دیگر اوصاف سفیانى

در احادیث پیشوایان علاوه بر اوصاف ظاهرى، بر اوصاف روحى و روانى او نیز اشاره شده است:

1 - امام صادق‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: یَقولُ: یا رَبِّ ثارى ثارى، ثُمّ‏النَّار. وَقَد بَلغ مِن خُبْثهِ اَنَّه یَدْفنُ اُمَّ وَلَدٍ لَهُ وَهِىَ حَیَّة، مَخافَةَ اَن تَدُلُّ عَلیه؛ سفیانى گوید: خدایا انتقام، انتقام، سپس دوزخ. او به قدرى خبیث است که مادر بچه‏اش را زنده‏بگور مى‏کند، از ترس اینکه مخفیگاهش را نشان بدهد.(62)

در این حدیث که قبلاً سندش را بررسى کردیم و صحت آن را اثبات نمودیم، به سه ویژگى اخلاقى سفیانى تأکید شده: او پلیدترین انسان روى زمین است. پرکینه‏ترین انسان است و همواره فریاد انتقام، انتقام، سر مى‏دهد. سنگدل‏ترین انسان است و بر احدى رحم نمى‏کند، حتى همسرش را زنده به‏گور مى‏کند.

در احادیث فراوان تصریح شده که سفیانى از تبار ابو سفیان، از بطن هندِ جگرخواره، از سوى پدر از بنى‏امیه و از طرف مادر از قبیله کلب است

2 - امام باقرعلیه السلام در همین رابطه مى‏فرماید: سفیانى سرخ روى، بور و زاغ چشم است، او هرگز خداى را نپرستیده و هرگز وارد مکه و مدینه نشده است. او مى‏گوید: خدایا انتقام، وانگهى دوزخ، خدایا انتقام، سپس دوزخ.(63)

3 – رسول ‏اکرم‏ صلى الله علیه و آله و سلم در این رابطه مى‏فرماید: یَخْرجُ رَجلٌ یُقال لَه: السُّفیانى فی عمقِ دَمشق، و عامَّةُ مَن یَتْبَعُه مِن کَلب، فَیَقتُل حَتَّى یَبْقُرَ بُطُونَ النِّساء وَ یَقتُل الصِّبیان؛ مردى از دل دمشق خروج کند که به او سفیانى گویند، همه پیروانش از تیره کلب هستند، آنقدر کشتار کند که حتى شکم زنان را مى‏شکافد و کودکان را از دم تیغ مى‏گذراند.(64)

حاکم نیشابورى پس از نقل حدیث، بر صحت آن تأکید نموده و گفته: این حدیث بر مبناى بخارى و مسلم صحیح است.(65)

4 - امیرمؤمنان‏علیه السلام در حدیث دیگرى در این رابطه فرمود: ثُمَّ یَبْعَثُ فَیَجْمَعُ الاَطفالَ وَ یَغْلىِ الزَّیتَ لَهُم، فَیقولون: اِن کانَ آباؤُنا عَصَوْکَ فَنحن ما ذَنْبُنا؟! مأمورین را مى‏فرستد، کودکان را گرد مى‏آورد و دیگ‏هاى زیتون را براى آنها مى‏جوشاند، آنها مى‏گویند: اگر پدران ما با شما مخالفت کرده‏اند پس تقصیر ما چیست؟(66)

5 - امیرمؤمنان‏علیه السلام در حدیث دیگرى مى‏فرماید: گروهى از اولاد رسول خدا به بلاد روم پناهنده مى‏شوند. سفیانى کسى را به نزد پادشاه روم مى‏فرستد که بندگانم را به من بازگردان. او نیز آنها را برمى‏گرداند، پس آنها را در دمشق گردن مى‏زند.(67)

6 - امیرمؤمنان‏علیه السلام به هنگام شمارش کارنامه سیاه سپاه سفیانى مى‏فرماید: 70000 نفر را در بغداد مى‏کشند و شکم 300 زن را مى‏شکافند!!(68)

7 - در برخى از تفاسیر عامه، در ذیل آیه شریفه «ولوترى اذ فزعوا» (69) آورده‏اند که: سفیانى لشکرى را به بغداد مى‏فرسد، بیش از 3000 نفر را مى‏کشند و شکم بیش از 100 زن را مى‏شکافند.(70)

8 - در برخى دیگر از احادیث عامه، از کشته شدن 70000 نفر در عَینُ التَّمر (71) و از تعدى به حریم 30000 تن در کوفه سخن رفته است.(72)

9 - در برخى دیگر از منابع عامه آمده است: سفیانى همه کسانى را که با او مخالفت مى‏کنند، از دم شمشیر مى‏گذراند. آنها را با اره دو نیم مى‏کند و در دیگ‏ها مى‏جوشاند. این کار تا شش ماه ادامه مى‏یابد.(73)

10- امیرمؤمنان‏ علیه السلام در ضمن یک حدیث طولانى از ابعاد دیگرى از جنایات سفیانى پرده برداشته مى‏فرماید: با 70000 نفر به سوى عراق حرکت مى‏کند. در کوفه، بصره و دیگر شهرها مى‏گردد، ارکان اسلام را منهدم مى‏کند؛ دانشمندان را مى‏کشد، قرآن‏ها را مى‏سوزاند، مساجد را ویران مى‏کند، محرمات را مباح کند، به نوازندگى فرمان مى‏دهد، کارهاى ناشایست را تجویز مى‏کند، از فرایض الهى جلوگیرى مى‏نماید. از جور و ستم پروا نکند، هر کس که نامش محمد، على، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، به سبب دشمنى با خاندان پیامبر از دم شمشیر مى‏گذراند.(74)

این بود اندکى از جنایاتى که بر اساس روایات فریقین، سفیانى به هنگام سیطره‏اش به شامات (سوریه، اردن و فلسطین) انجام مى‏دهد. همه این احادیث از نظر سندى قوى نیستند، لیکن همه آنها مؤیّد آن حدیث بسیار قوى و صحیحى است که در آغاز این بخش و سر آغاز بخش قبلى (اوصاف جسمى)، از طریق شیخ صدوق نقل کردیم و صحت سندش را اثبات نمودیم. در آن حدیث از نظر اوصاف ظاهرى بر سرخ روى، زاغ چشم و بور بودنش تکیه شده و از نظر اخلاقى و روانى بر خباثت، پلیدى، قساوت، سنگدلى و کینه‌توزى‏اش تأکید شده است

منابع در ادامه مطلب....
شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 650، ب 57، ج 7.

24. اسامى آن پنج واسطه و منبعى که بر توثیق آنها تأکید و تصریح نموده‏اند:

محمدبن حسن بن احمد بن ولید، ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 383.

حسین‏بن حسن بن ابان، ر.ک: ابن داود، الرجال، ص 270.

حسین‏بن سعید بن حماد بن مهران، ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 112.

محمدبن ابى عمیر، ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 218.

عمربن حنظله، که امام‏صادق‏علیه السلام بر صداقت او تصریح فرموده است. ر.ک: کلینى، الکافى، ج 3، ص 275.

25. حمیرى، قرب الاسناد، ص 373، ح 1329.

26. شیخ طوسى، الفهرست، ص 167، رقم 439.

27. این دو واسطه عبارتند از: احمدبن محمد بن عیسى اشعرى، براى وثاقت او: ر.ک: شیخ طوسى، الرجال، ص 366، و على‏بن اسباط، براى وثاقت او: ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 252، رقم 663.

28. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 652، ب 57، ح 14.

29. نجاشى، الرجال، ص 389، رقم 1049.

30. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 503، ب 45 ذیل ح 31.

31. همان، ج 1، ص 3.

32. این پنج واسطه عبارتند از:

محمدبن موسى‏بن متوکل، براى وثاقتش ر.ک: ابن‏داود، الرجال، ص 185؛ علامه حلى، الرجال، ص 149، رقم 58؛ سیدبن طاووس، فلاح‏السائل، ص 158، فصل 19.

عبداللَّه‏بن حمیرى، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 167، رقم 439.

احمدبن محمدبن عیسى، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الرجال، ص 366.

حسن‏بن محبوب براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 96، رقم 162.

ابوحمزه ثمالى، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 115، رقم 296.

33. نعمانى، الغیبة، ص 300، ب 18، ح 1 .

34. نجاشى، الرجال،ص 383، رقم 1043.

35. این پنج واسطه عبارتند از:

احمدبن محمدبن سعید، مشهور به: ابن عقده، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 94، رقم 233.

محمدبن فضل‏بن ابراهیم‏بن قیس‏بن رمانه، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 340، رقم 911.

حسن‏بن على‏بن فضال، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 97، رقم 164.

ابواسحاق، ثعلبةبن میمون، براى وثاقتش ر.ک: شیخ‏طوسى، اختیار معرفةرجال، ص 412، رقم 776.

عیسى‏بن اعین، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 296، رقم 803.



36. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 651؛ راوندى، الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1150؛ نیلى، منتخب الأنوار المضیئة، ص 28؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 205.



37. طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 282؛ شیخ حرعاملى، اثبات الهداة، ج 3، ص 721.

38. سلمى، عقدالدرر، ص 91.

39. سید ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 296، ح 417.

40. ابن منادى، الملاحم، ص 77.

41. نعیم بن حماد، الفتن، ص 221، ب 29، ح 814.

42. مقدسى، فرائد فوائد الفکر، ص 305.

43. سفارینى، لوائح الانوار البهیة، ج 2، ص 75.

44. نعیم بن حماد، الفتن، ص 276؛ سیوطى، الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 70.

45. سید رضى، نهج‏البلاغه، خطبه 101.

46. ابن‏منظور، لسان‏العرب، ج 8، ص 81.

47. بحرانى، شرح نهج‏البلاغه، ج 3، ص 11.

48. سوره اسراء (17)، آیه 60.

49. قرطبى، الجامع الأحکام‏القرآن، ج 10، ص 283؛ بحرانى، البرهان، ج 6، ص 107 - 104.

50. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 651؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 282؛ راوندى، الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1150؛ شیخ حرعاملى، اثبات الهداة، ج 3، ص 721.

51. نعمانى، الغیبة، ص 306؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 461؛ علامه‏مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 216؛ سلمى، عقدالدرر، ص 54؛ مقدسى، فرائد الفوائدالفکر، ص 299.

52. سیدابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 296، ب 79.

53. شیخ صدوق، معانى‏الأخبار، ص 346.

54. متقى هندى، البرهان، ص 113؛ همو، کنزالعمال، ج 11، ص 284؛ سلمى، عقدالدرر، ص 72؛ سفارینى، لوائح الانوارالبهیه، ج 2، ص 75.

55. شیخ طوسى، الغیبة، ص 444؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 727.

56. مقدسى، البدء والتاریخ، ج 2، ص 177.

57. عبدالامیر، الاسرار فیما کنّى وعرف به الاشرار، ج 4، ص 288.

58. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 651، ب 57، ح 10.



59. این شش واسطه عبارتند از:

احمد بن زیاد بن جعفر همدانى، از مشایخ صدوق، براى وثاقتش ر.ک: شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 369، ب 34، ذیل ح 6

على‏بن ابراهیم، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 260، رقم 680

ابراهیم‏بن هاشم، براى وثاقتش ر.ک: سید ابن طاووس، فلاح السائل، ص 158، فصل 16

محمدبن ابى‏عمیر، براى وثاقتش ر.ک: شیخ طوسى، الفهرست، ص 218، رقم 617

حمادبن عیسى، براى وثاقتش ر.ک: همان، ص 115، رقم 240

عمربن یزید، بریا وثاقتش ر.ک: همان، ص 184، رقم 502



60. شیخ طوسى، کمال‏الدین، ج 2، ص 651؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 282؛ نیلى، منتخب الأنوار المضیئة، ص 28

61. نعیم بن حماد، الفتن، ص 222؛ سلمى، عقد الدرر، ص 73؛ متقى هندى، البرهان، ص 113؛ همو، کنز العمال، ج 11، ص 284؛ سفارینى، لوائح الانوار البهیة، ج 2، ص 75؛ مقدسى، فرائد فوائد الفکر، ص 603.

62. شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 651، ب 57، ح 10.

63. نعمانى، الغیبة، ص 306، ب 19، ح 18.

64. سلمى، عقد الدرر، ص 73؛ متقى هندى، کنز العمال، ج 14، ص 272؛ همو، البرهان، ص 113؛ سیوطى الدر المنثور، ج 5، ص 241؛ همو، الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 61؛ قنوجى، الاذاعة، ص 135.

65. حاکم، المستدرک للصحیحین، ج 4، ص 520.

66. سلمى، عقد الدرر، ص 93.

67. مقدسى، فرائد فوائد الکفر، ص 320.

68. سلمى، عقد الدرر، ص 92.

69. سوره سبأ (34)، آیه 51.

70. طبرى، جامع البیان، ج 22، ص 72؛ قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج 14، ص 315.

71. نام شهرى در نزدیکى انبار در غرب کوفه، ر.ک: یا قوت، معجم البلدان، ج 3، ص 759.

72. سلمى، عقد الدرر، ص 77؛ مقدسى، فرائد فوائد الفکر، ص 310.

73. نعیم‏بن حماد، الفتن، ص 235، ب 33، ح 873.

74. مقدسى، فرائد فوائد الفکر، ص 320.




استاد على‏اکبر مهدى‏پور

به سفارش دبیرخانه دائمى اجلاس حضرت مهدى




تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:43 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر
استلام البیت حرام، ابراج البیت حلال .
(شا‌خ‌های شیطان در اطراف کعبه)

 

تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمینی بود که بر بلندای ابوقُبیس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود. مهمانان خاصّ پادشاهی سعودی در ایّام حج در این قصر ضیافت اتراق می‌کردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجیان باشند. امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج در دست ساخت «ابراج البیت» کوچک می‌نماید. درست مقابل رکن یمانی. این بنا که معرّفی‌اش خواهم کرد، قرار است در سال 2012 م. افتتاح شود. بر این مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و میان همة اماکن مقدّس مذهبی، هیچ بنایی تاکنون مجال و جرئت قد برافراشتن به این قدّ و قواره را نداشته است.

       برج‌های تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شا‌خ‌های شیطان» خوانده شود،  سرشار از نمادهای ماسونی، بنای کعبه را به محاصره گرفته، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار، و «مجتمع بن لادن» [1] [2] [3]

    


    در سال 2012، که از دیدگاه فرقه‌های شیطانی شروع «نظم نوین دنیوی» است
    ساختمان "ابراج البیت" به پایان می‌رسد و کعبه چنین در سایه نمادهای شیطانی قرار خواهد گرفت.    

 

برج رفیعی که در میان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگترین ستون اوبلیکس جهان است که از عهد مصر باستان تاکنون ساخته شده است. ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:34 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

تشدید بیماری ملک عبدالله و اوج گیری جنگ قدرت در آل سعود

تشدید بیماری ملک عبد الله موجب گردید، درگیری‌های خاندان آل سعود یعنی نسل جدید به رهبری بندر بن سلطان و نسل قدیم "حاکمان فعلی"" به رهبری عبدالله بن عبدالعزیز برای بدست گرفتن قدرت شدت یابد، اگرچه خاندان سعودی تلاش می‌کند، اوضاع داخلی عربستان را آرام نشان دهد، اما در واقع باید گفت، عربستان آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد. آمریکا که عامل اصلی این درگیری‌ها بشمار می‌اید، از نسل جدید برای رسیدن به قدرت حمایت می‌کند و سران سعودی تا ابد نمی توانند، درگیری‌های داخلی خود را مخفی نگه دارد و به زودی نتایج آن آشکار خواهد شد.

به گزارش «شیعه نیوز» ، زمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار می‌کرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که در میان شاهزاده‌های آل سعود جهت رسیدن به قدرت در جریان بود و همچنین فساد حاکم بر این خاندان سرپوش بگذارد، اما این دو خصوصیت اکنون به دو شاخص مهم و غیرقابل انکار این خاندان تبدیل شده که می‌رود تا موجبات سرنگونی و سقوط آن را رقم بزند،‌ مطلب ذیل تحلیلی دارد، بر این دو شاخص تا خواننده را بیش از پیش با فضای حاکم بر این خاندان و آثار مترتب از آن آشنا کند.

اگرچه پادشاهی عربستان سعودی در سال 1932 پایه‌گذاری شد، اما خاندان حاکم بر این کشور دارای تاریخ طولانی از فعالیت‌های نظامی و سیاسی در شبه جزیره عربستان هستند. در سال 1902، این خانواده به رهبری "عبد العزیز بن عبد الرحمن آل سعود" کنترل ریاض را از رقیب (دشمن) اصلی خود "آل رشید" خارج نمود.

بین سال‌های 1902 تا 1932، ملک عبد العزیز (که پس از سال 1916 از مساعدت انگلستان برخوردار شد) کلیه دشمنان خود را شکست داد و نهایتاً استان الحساء در شرق را (در سال 1913) فتح و به منطقه حکومتی خود منضم ساخت، همچنین عسیر را نیز در سال 1922 و حجاز در غرب را هم در سال 1925 فتح کرد. ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:29 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

در سال 2007 م. خبری عجیب روی تلکس‌های خبری قرار گرفت. در این خبر آمده بود، که مجموعة پیش‌گویی‌هایی «نوستر آداموس»، پیش‌گوی معروف، در کتابخانة «رم» کشف شده است. طیّ پانصد سال گذشته، این کتاب در کتابخانة رم وجود داشته و مسئولان کتابخانه از وجود آن بی‌خبر بوده‌اند و به طور اتّفاقی در آن سال این نسخة منحصر به فرد کشف شده است؛ گویا نگه‌داری کتب در آن کتابخانه، همانند کشاورزی در مزرعه است که با زیر و رو کردن خاک برای کاشتن گیاهان هر از چندگاهی چیزی هم کشف می‌شود.
 
 
 
سیزدهم نوامبر سال 2009 م. فیلمی به کارگردانی رولند امریچ در «آمریکا» به نمایش در آمد که نظر بسیاری را جلب نمود و مدّتی بعد این فیلم در دسترس مخاطبان دیگر کشورهای جهان و از جمله ایرانیان قرار گرفت؛ فیلمی که به نحوی، زمانی نه چندان دور را وقت پایان جهان معرفی می‌کرد. 2012 یکی از گران‌ترین فیلم‌های سال گذشتة هالیوود بود که با هزینه‌ای 200 میلیون دلاری تهیّه و تولید شد. در لابه لای آمارها، فیلم «آواتار» را می‌توان مشاهده کرد که با رقم 240 میلیون دلار در رتبة قبل از 2012 قرار دارد.

معمولاً فیلم‌های هالیوود بخش عمدة درآمد ناشی از اکران خود را در کشور آمریکا به دست می‌آورند؛ برای نمونه فیلم آواتار تنها در آمریکا 800 میلیون دلار به فروش رفت. یکی از نکات جالبی که دربارة فیلم 2012 می‌توان طرح کرد، این است که، فیلم یاد شده پس از اکران با اقبال عمومی مردم آمریکا مواجه نشد و نتوانست بیش از 166 میلیون دلار فروش داشته باشد و اگر 600 میلیون دلار فروش در دیگر کشورها و به خصوص «چین» و کشورهای «آسیای شرقی» نبود، فیلمی زیان‌ده و نه سودآور به شمار می‌آمد.

  شعار تبلیغی ویژة این فیلم برای مخاطبان این بود:
به ما اخطار داده‌اند! (We Were Warned)
در این نوشتار به دنبال نقد محتوایی فیلم یاد شده نیستیم و تنها برآنیم از پروژه‌ای پرده‌برداری کنیم که چند سالی است در رأس برنامه‌های غرب قرار گرفته و نمایش فیلم 2012 یکی از جزیی‌ترین و ضعیف‌ترین ابعاد و اجزای آن است.

فیلم 2012 را می‌توان نمایی تازه از داستان «کشتی نوح» دانست که در وقت سیل فراگیر جهانی، تنها کسانی که بر آن سوار شده‌اند، نجات می‌یابند. به مدّت 100 روز این فیلم در 3400 سینما به طور هم‌زمان در سراسر آمریکا به نمایش درآمد که در واقع، قطعه‌ای دیگر از پازلی بود که از سال 2001م. چیدن آن شروع شده بود. فیلم «آگاهی» (Knowing) را که اندکی پیش از این فیلم به اکران در آمد نیز، جزیی دیگر از این پازل می‌توان شناسایی کرد. در آن فیلم هم با مجموعه‌ای از تحوّلات خورشیدی و اشعه‌های کیهانی که قرار است در پایان دوران زمین نابود گردد، روبه‌رو می‌شویم. این اتّفاق را کسی پیش‌گویی می‌کند و تنها عدّه‌ای خاص می‌توانند برای عصر تازة زندگی و پس از پایان دوران، نجات یافته و به زمین بهشت شده، باز گردند. شعار مورد استفادة این فیلم نیز بسیار جالب توجّه است:
دانستن، همه چیز است. (Knowing is everything).
ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:23 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

بررسی فیلم های ساخته شده در مورد 2012:

2012:

تریلر افسانه علمی «2012» به کارگردانی رولند امریش در اولین هفته اکران در دنیا 225‌ میلیون دلار فروخت و یک رکورد جهانی به جای گذاشت

 از این میزان فروش 160‌میلیون دلار آن در 12685 سینما در 105 کشور و 65‌میلیون دلار دیگر در 3404 سینما در آمریکای شمالی حاصل شد. به این ترتیب «2012» در فهرست بهترین فروش‌ افتتاحیه فیلم‌ها در سطح بین‌المللی در رده پنجم قرار گرفت و بهترین فروش افتتاحیه یک فیلم غیردنباله‌ای در سطح جهانی را رقم زد.

«2012» را استودیو سونی به بازار عرضه کرده و با توجه به بودجه 200‌میلیون دلاری فیلم و‌میلیون‌ها دلار دیگری که برای تبلیغات هزینه شده، میزان فروش افتتاحیه فیلم برای مسئولان سونی اهمیت زیادی داشت. جان کیوساک، تندی نیوتن، چیوتل جیوفور، آماندا پیت، وودی هارلسن، الیور پلات و دنی گلاور در فیلم آخرالزمانی «2012» بازی می‌کنند که عنوان آن به آخرین روزهای تمدن بشری برابر با یک تقویم باستانی مایایی اشاره دارد.

 

کیوساک به نقش یک محقق ظاهر می‌شود که پس از وقوع یک فاجعه در زمین‌ و در حالی که بشریت در آستانه نابودی است، رهبری گروهی از بازماندگان را به عهده می‌گیرد. امریش 53 ساله به خاطر ساخت فیلم‌های پرهزینه در ژانر فاجعه شهرت دارد و از دیگر فیلم‌های او می‌توان به «روز استقلال»، «گودزیلا» و «روز پس از فردا» اشاره کرد.

این فیلم یک دیدگاه نه چندان دینی را عرضه می کند و در یکی از صحنه های فیلم هم به وضوح نشان می دهد:

 

(( دوربین کاتولیک ها را نشان می دهد که در واتیکان در حال عبادت هستند که ناگهان آب از سقف کلیسا و از وسط یک نقاشی دینی که اتصال خدا و آدم را نشان می دهد درست از محل اتصال انگشت آدم و خدا به هم فرو می ریزد ... و در جایی دیگر معبد بوداییان هم به شکلی مشابه در هم می شکند.))

این فیلم با فاصلة کمی از فیلم آخرالزّمانی «Nowing» ساخته و اکران شده است. فیلمی که همین یکی دو ماهة اخیر به نمایش درآمد که ماجرای عروج نو تولد یافته‌های مسیحیان پروتستان قبل از ظهور حضرت مسیح و بازگشتشان به زمین پس از واقعة آرمگدون را به نمایش می‌گذاشت. این سلسله سر دراز دارد و درازای ساخت این آثار احتمالاً به جاری بودن موضوع آخرالزّمان گرایی و مفتوح بودن پروندة این موضوع نزد سران پشت پردة تأسیس نظم نوین جهانی و مقابله کننده با جریانات پر قدرت فرهنگی و تمدنی دینی در شرق اسلامی باز می‌گردد.

 سینمای غرب، موضوعات مطلوب استراتژیست‌های غربی و مردان عرصة سیاست را تازه و داغ نگه می‌دارد. پیش از این هم با همین عنوان «2012 روز قیامت» فیملی ساخته شد به پیش‌بینی‌های انجیلی‌ها دربارة واقعة آرمگدون برمی‌گردد. منابع دیگری هم از وقوع حوادثی بزرگ و غیر قابل تصوّر طی سال‌های نزدیک و آینده خبر داده‌اند. چند سال پیش و در آستانة قرن جدید، وقتی که از طریق مطالعات ژنتیک در یک مرکز آمریکایی گوسالة سرخ مویی به دنیا آمد، آقای ریچارد لندز، استاد هزاره شناسی و آخرالزّمان‌گرای دانشگاه بوستن در آمریکا اعلام کرد: «به دنیا آمدن این گوساله همان چیزی است که انتظار آن را می‌کشیدیم. حالا می‌توانیم جنگ آخرالزّمانی را آغاز کنیم».

این خبر جدید را هم بی‌ربط با سایر اخبار نمی‌توان ارزیابی کرد.

 طیّ روزهای گذشته، خبری با عنوان «تولد دجال آخرالزّمان» از به دنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمین‌های اشغالی فلسطینیان خبر داد. کودکی که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانیش قرار گرفته است. در این اخبار تلاش شده این کودک، دجال، فتنة آخرالزّمان معرفی شود. 3 خبر را منابع اسرائیلی منتشر ساخته‌اند.

 آنها سعی کرده‌اند این نوزاد را یهودی و منطبق با اخبار دجال در کتب دین اسلامی و مسیحی معرفی کنند.

خبرنگار البرز در پیگیری بعدی اعلام کرده است که این نوزاد در چین به دنیا آمده و سپس توسط یک صهیونیست به مبلغ کلانی خریداری و به فلسطین اشغالی منتقل شده است. آگاهی اشرار یهود و سران سازمان‌های مخفی که سر در پی تأسیس حکومت جهانی شیطانی از اخبار آخرالزّمانی مندرج در منابع اسلامی و مسیحی باعث بوده تا آنان، که هیچ گونه اعتقادی به دین و دینداری، معاد و اخلاق ندارند، از سال‌ها قبل دست در کار تدارک یک سناریو وارد کنند. در این سناریو، سعی می‌کنند، عناصر مذکور در اخبار آخرالزّمانی، تحریف شده و به صورت مصنوعی و جعلی چنان کنار هم قرار داده شوند که حقیقی جلوه کند. در واقع آنها در حال تدارک جعلی حادثة آخرالزّمانی ظهورند.

خروج دجال بزرگترین فتنة آخرالزّمانی است و از آغاز آفرینش آدم تا قیامت کبرا فتنه‌ای به مانند آن نخواهد بود. امّا از همین رو در روایات، تأکید شده که از شرّ آن باید به خدا پناه برد. در میان مسیحیان و پیروان مذاهب عامّه و اهل سنّت بیش از منابع شیعی از خروج دجال و کیفیت و کمیت عمل او سخن به میان آمده است.

 نقد فیلم:(قیامت سال 2012) 2012 doomsday

کارگردان: نیک اور هارت

 

بازیگران: کلیف دیانگ،دیال میدکیف،آمی دولنز،دنی نیسون،جاشا لی،سارا تامکو

نویسنده:نیومای سلفمن

 

شرح:

 ماجرا از آنجایی شروع میشود که گروهی محقق به یک معبد در مکزیک وارد میشوند و علامت صلیبی از طلا را  کشف میکنند و همزمان با این حا دثه دختر یکی هیئتهای معتبر علمی در یکی از شهرهای مکزیک است و از طرفی دیگر دختری  امدادگر  و مرتد را نشان میدهد که باوری به اعتقادات مذهبی ندارد .

 

جهان از بعد از کشف آن صلیب به هم میخورد و دچار به هم ریختگی هوایی وزمینی خاصی میشود و اعتقاد همه بر این است که روز قیامت نزدیک است .سرانجام چند نفر نام برده به گونه ای به هم متصل میشوند و در معبدی که صلیب کشف شده بود به هم میرسند و این نکته را در می آبند که اینها برگزیدگانی هستند از سوی خداوند که  میتوانند زمین را نجات دهند و از روز قیامت جلوگیری کند . در این میان پیامبری جدید نیز در معبد به دنیا میآید.

 نقد:

اصول ساخت فیلم مذهبی نیازمند تحقیق و تفحص خاصی است مخصوصا اگر موضوع مورد نظر ما امر خطیر قیامت باشد که بیش از هر دینی در دین مبین اسلام یاد آور شده است .این فیلم از لحاظ یاد آوری قیامت مورد تقدیر است ولی از این نظر که نویسنده این امر الهی را  با داستانی از خود پرورانده شدیدا مورد بازخواست قرار میگیرد .اگر  آخر فیلم اشاره به دنیا آمدن منجی موعود دارد پس آوردن صلییب که مظهر مسحیت فعلی است غلط بوده چون در اناجیل چهار گانه تنها انجیل بارنابا هست که به چنین مسئله ای به طور کامل میپردازد و مسیحیان این انجیل را باطل و دست نوشته ی یک مسلمان میدانند. پس با این اوصاف نمیتوان گفت که هدف نویسنده باورهای یهودیت است چون یهودیان منجی آخرت را مسیح میدانند.پس به نظر من این فیلم فقط از لحاظ حرفه ی فیلم سازی ارزش دیدن دارد و هیچ گونه ارزش محتوایی خاصی ندارد جز کفر به خداوند (اشاره به سکانس آخر فیلم و به دنیا آمدن پیغمبر جدید)

مستند نوستراداموس 2012:

مستند علمی و جالبی در مورد پیشگویی های نوستراداموس و تقویم مایاها ونقاشی های نوستراداموس در کتاب گمشده او...

در این فیلم با بررسی  وضعیت جهان و مشکلات به وجود امده اقتصادی . جوی . جنگها و بیماریها ..زلزله های متعدد .. سیل و طوفانهای سهمگین ..  2012 سالی  وحشتناک و اخر جهان  خوانده میشود ...

 

در نهایت بایستی عرض کنم ...تنها خداوند مهربان زمان دقیق هر واقعه و اتفاقی رو میدونه و به غیر او کسی توانایی  تشخیص زمان وقوع امری رو نداره ...  زمان ظهور منجی یا زمان قیامت و پایان دنیا فقط و فقط در اختیارو اراده خداست و کسی قادر نیست بر خداوند پیشی بگیره ..

در اخر...  اراده خداوند بر انه که جهان به دست مومنین و مستضعفین جهان به ارث برسه  و زندگی پر از ایمان و عدالت و صداقت و پیشرفت و مهربانی ... در انتظار مردمان صالح و با ایمان هست ...

 

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ.

 

 




تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:19 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر