سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

اخیراً مجله «تایم» طی گزارشی فاش ساخت که که صهیونیست‌ها از مدت‌ها پیش با تأسیس بانک مرکزی در هالیوود اقدام به تغذیه مالی فیلم‌سازان و کارگردانان سینمای آمریکا برای پیشبرد اهداف خود کرده‌اند.

«تایم» این سؤال را مطرح می‌کند که هدف سرمایه داران و صاحبان اصلی هالیوود از این کار چیست؟

 

 

در کتب و اسناد منتشره آمده است که بنا بر اعتقاد صهیونیست‌ها، با آغاز هزاره جدید و عبور از برج حوت (ماهی) به برج حمل (سطل)، زمان اقدام برای فراهم آوردن زمینه‌های ظهور مسیح موعودشان فراهم آمده است. به عبارت دیگر آنان براین باورند که جهان به «آرمگدون» و آخرالزمان مورد نظر مسیحیان و یهودیان صهیونست بسیار نزدیک شده و حالا نوبت عمل فرا رسیده است.

 

اگرچه صهیونیست‌ها، دیرزمانی است که عمل خویش را برای روز موعودشان به نام «آرمگدون»، شروع کرده‌اند

اونجلیست‌ها (مسیحیان صهیونیست) براین باورند که مسیح(ع) دوباره ظهور می‌کند و در آخرالزمان جنگ بزرگی (آرمگدون) اتفاق خواهد افتاد و بعد از این ویرانی، صلح دائمی تا هزار سال یعنی تا قیامت بر قرار خواهد شد.

 

براساس آمار، چهل درصد از آمریکاییان معتقد به آرمگدون هستند. «ریگان» یکی از رؤسای جمهور پیشین آمریکا دربارة نبرد آرمگدون گفته است:

 

آرزو دارم که خداوند به من عنایت کند تا زمینة نبرد آرمگدون را فراهم سازم تا بدان وسیله در این نبرد شرکت کنم و مشیت و خواست الهی را به صورت اجرا بگذارم و باعث بازگشت دوبارة مسیح(ع) بشوم.

 

بوش پسر، وقتی که پدرش برای بار دوم برای ریاست جمهوری انتخاب نشد، گفت:

من از اشتباهات پدرم پند گرفتم. مهم‌ترین دلیل این بود که هفتاد میلیون مسیحی صهیونیست از پدرم حمایت نکردند.

یادآور می‌شود که جرج دبلیو بوش و همسرش از «اوانجلیست‌»های معتقد هستند.

اونجیلیست‌ها اعتقاد دارند پس از اینکه نبرد خیر وشرّ آغاز شد، پیروز نهایی خیر است و شیطان توسط مسیح به اسارت کشیده می‌شود. در این جنگ تنها کسانی نجات پیدا می‌کنند که اونجیلیست باشند. به طور دقیق مشخص نیست که جنگی که از آن به آرمگدون یاد می‌شود کجاست، اما به گفتة مسیحیان صهیونیست، میلیون‌ها نفر از دشمنان مسیح از عراق حرکت خواهند کرد، از فرات خواهند گذشت و به سمت قدس خواهند رفت. در میان راه نیروهای مؤمن به مسیح، راه آنها را سدّ می‌کنند و در آرمگدون به هم می‌رسند و جنگ در می‌گیرد. در تفسیر جنگ آرمگدون هم می‌گویند که سپاه ایرانی، قفقازی، سودانی، لیبیایی و... به عنوان سپاه شرّ از عراق حرکت می‌کنند. (توجه کنید که سال‌هاست بوش و دار و دسته اش، کشورهایی مانند ایران را «محور شرارت» خوانده‌اند!) طبق نظر مفسران اونجلیست، این جنگ بایستی بین سال 2000 تا 2007 روی می‌داده است!!

 

در یکی از مصاحبه‌های دور اول ریاست جمهوری بوش، خبرنگاری از وی پرسید که چرا به پیمان کیوتو (پیمان حفظ زمین از آفات گلخانه‌ای) نپیوسته است؟ و بوش در کمال حیرت خبرنگاران پاسخ داد:

 

تا سال 2007 کره زمین برچیده می‌شود، به خاطر این چند سال خود را به زحمت نخواهیم انداخت!

مسیحیان صهیونیست (اوانجیلیست) بیش از صد بار به مسجدالاقصی حمله برده تا آنجا را خراب کنند. چرا که آنچه ما به مسجد الاقصی می‌شناسیم به زعم یهود، برروی هیکل سلیمان یا معبد سلیمان قرار دارد و بایستی بازسازی شود زیرا که دارالحکومة حضرت مسیح(ع) است. بنابراین مسجد الاقصی باید تخریب گردیده و معبد سلیمان که در زیر آنهاست، بازسازی شود.

 

صهیونیست‌ها در زیر مسجدالاقصی تونل‌هایی حفر کرده‌اند تا با اولین زلزله مسجد ویران شود. آنها اعتقاد دارند که در مراسم ساخت معبد سلیمان باید گوساله‌ای سرخ موی قربانی شود. قابل ذکر اینکه چند سال پیش به مؤسسة «معبد» واقع در اورشلیم که مسئولیت اجرای پروژه ساخت معبد سلیمان را بر عهده دارد، اطلاع داده شد که بالاخره گوسالة مورد نظر در اسرائیل به دنیا آمده است!

 

برخی از کارشناسان سیاسی و اسلامی معتقدند که رژیم نامشروع اسرائیل و مسیحت صهیونیست برای تحقق آرمان‌های خود، هشت جنگ با نام «جنگ‌های مقدس» را در لبنان، سوریه، ایران (پارس)، عراق (بابل) و روسیه پیش بینی کرده‌اند. اما آنها می‌گویند که در جنگ 33روزه تابستان سال 2006، مقاومت حزب الله لبنان خطّ بطلانی بر پیش‌بینی یاد شده کشید و باپیروزی دراین نبرد نابرابر تمامی معادلات جغرافیای سیاسی جهان را به هم ریخت

این در حالی است که در سال‌های اخیر فهرست آثاری که به باورهای اونجلیست‌ها یا مسیحیان صهیونیست می‌پردازد، طولانی تر شده است. یادمان نرفته که در آستانة پایان هزارة دوم، تعداد متنابهی از فیلم‌هایی که به ماجرای «پایان روزها» (یکی از اعتقادات اونجلیست‌ها برای فرارسیدن آرمگدون) می‌پرداخت، به روی پردة سینماها رفت. آثاری همچون «هفتمین گناه»، «دروازة نهم»، «پایان روزها»، «روز استقلال»، «آرمگدون»، «ماتریکس»، «برخورد عمیق» و...

در سال‌های اخیر و پس از آغاز هزارة سوم نیز تعداد زیادی از فیلم‌هایی که تولید می‌شوند یا باورهای آخرالزمانی صهیونیست‌ها را تبلیغ می‌کنند و یا مردم را از موعودی دیگر می‌ترسانند. موعودی که به اذن خداوند در مقابل تمامی جنگ و کشتار و خونریزی و به اصطلاح آرمگدون صهیونیست‌ها خواهد ایستاد. همچنان‌که پیروان و شیعیان او سالیان سال است در انتظار ظهورش مقاومت و ایستادگی کرده‌اند

در خبرها آمده بود که:

جرج بوش، هیئتی را متشکل از متخصصان سازمان سیا، کارشناسان اسلامی در آمریکا و جامعه شناسان و دانشمندان مذاهب دیگر مأمور کرده تا دربارة حضرت امام زمان (عج) و زمینه‌های ظهور ایشان تحقیق نمایند.

 

اگرچه سال‌ها بود، خبرهایی از گوشه و کنار می‌رسید مبنی براینکه سرکردگان صهیونیسم، به خصوص در آمریکا و اسراییل بودجه‌ای بالغ بر میلیاردها دلار اختصاص داده‌اند تا چگونگی ظهور حضرت مهدی (عج) را بررسی کرده، راه‌های جلوگیری از آن را جستجو نمایند، اما این بار خبر فوق برروی بسیاری از خبرگزاری‌های معتبر و سایت‌های اینترنتی نقش بست تا خوش‌خیالی خیلی‌ها که اینگونه خبرها را ناشی از همان فرضیه معروف «توهم توطئه» می‌پنداشتند، پایان داده و با واقعیتی تکان دهنده مواجه شان گرداند که به لحظه تصمیم بسیار نزدیک شده ایم.

اما نویسندگان و هنرمندان مسلمان در جهت شناساندن حضرت مهدی موعود(ع) به نسل امروز چه کرده‌اند؟ تا چه اندازه ایشان و اهداف و آرمان‌هایشان را به جوانان معرفی کرده‌اند؟ مگر نه این است که مهم‌ترین وظیفه هر شیعه، شناخت و شناساندن امام زمان خویش است؟ به راستی دربارة مهم‌ترین موضوع شیعه، یعنی قیام منجی عالم بشریت، حضرت حجت(عج) و شیوه و رسم و راه درست انتظار حضرت، به چه آثار سینمایی اندیشیده شده است؟ دربارة شرایط ظهور ایشان و علاماتی که این ظهور مبارک و خجسته در مقابل خواهد داشت، روایات و سخنان بسیار از ائمه اطهار(س) و شخصیت‌های بزرگ اسلامی نقل شده است. سینمای ایران تا چه اندازه به این شورانگیزترین واقعة آیندة بشریت، نگاه داشته است؟

اگرچه بسیاری از فیلم‌سازان ما از منتظران و معتقدان به حضرت به نظر می‌آیند ولی معلوم نیست که چرا برای بیان اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی خویش در آثارشان، مأخوذ به حیا هستند! گو اینکه برخی از آنها هم به اصطلاح مته به خشاش گذاردن نظارت‌های دولتی را مانع اساسی برای طرح مسئله می‌دانند و بعضی از همان فیلم‌سازان، از جهت گرفتار نشدن در پیچ و خم‌های مختلف هم که شده، از خیر فیلم‌نامه‌های دربارة حضرت امام زمان (عج) و یا حتی طرح مقولات دینی در فیلم‌هایشان می‌گذرند و به سراغ همان سوژه‌های دم دستی خود می‌روند که به قول معروف کمتر حساسیت برانگیز باشد.

می‌توان از این مجمل، حدیث مفصل خواند و به دنبالش به مسئولیت شیعه بودن خود فکر کنیم. و به نظر می‌رسد بیش از همه بایستی به قیام حضرت مهدی موعود(عج) پرداخت. بایستی شرایط آن قیام و نشانه‌های ظهور و شخصیت این منجی عالم بشریت را با زبان سینما و بر پرده عریض هنر هفتم، به دنیا شناساند تا بسیاری از آزادی‌خواهان و فرهیختگان دنیا که هنوز با حضرت حجت(عج) و قیام و آرمان‌های ایشان آشنایی ندارند نسبت به وجود مبارک این موعود تاریخ بشر آگاه شوند، تا شاید ـ انشاالله ـ در ظهور آن حضرت تعجیل شود. ممکن است در این راه آثار و فیلم‌های ناقصی هم ساخته شود که قطعاً نتواند و نمی‌تواند ابعاد گستردة شخصیتی و ظهور حضرت حجت(ع) را بیان نماید ولی بایستی ساخته شود، در تعداد زیاد و کمیت بالا و البته با ساختار سینمایی استاندارد و جهانی که قابلیت اکران و نمایش در سطح بین‌المللی را دارا باشد

 این گونه آثار در درجه نخست حداقل می‌تواند در کشورهای اسلامی و منطقه و بعد از آن در سایر ممالک مطرح شود. چرا با استفاده از علائق و سلائق جشنواره‌های خارجی این گونه آثار را در مقابل دیدگان جهانیان قرار ندهیم؟ چرا با ساختارهای به اصطلاح هنری این کار را به انجام نرسانیم؟ به نظر می‌آید که جدی‌تر بایستی به مقولات فوق اندیشید که طرف مقابل با سرعت تمام به جلو می‌تازد و ما مدعیان شیعه و پیروی امام‌زمان(عج) دست روی دست به تماشای گل‌های آنها نشسته‌ایم که پی در پی وارد دروازة خودی می‌شود و گاهاً حتی برایشان دست هم می‌زنیم!! یادمان باشد که این بار آنها شمشیرها را از رو بسته‌اند. اگر باور نمی‌کنیم یک بار دیگر کتاب رمز داوینچی را با دقت بخوانیم و بعد هم فیلمش را ببینیم، شاید که تلنگری به وجدان اعتقادی‌مان بخورد.

ماهنامه موعود شماره 80

 




تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 7:16 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (بررسی شبهات تفسیر آقای فتلاوی)

 

در مورد تفسیر ارزشمند آقای فتلاوی دو شبهه برایم مطرح شد که تا جایی که در توانم بود به آنها پاسخ دادم و در ادامه شبهات و پاسخ ها و احتمالات را بررسی خواهیم کرد. اما آنچه پیش از بررسی این موارد ضروری به نظر می رسد، توجه به این نکته است که روند حوادث مطرح شده بر مبنای برداشت ما از روایات بوده و تنها در حد احتمالات مطرح می شوند. به همین جهت ممکن است حوادث در آینده به گونه ای دیگر رقم بخورد؛ یعنی حالتی اتفاق بیفتد که ما به خاطر علم اندک و دید محدود خود امکان طرح آن را نداشته ایم. مطمئنا این حالت صدق روایات صحیح را تایید کرده و برداشت ما را باطل می نماید.
حتی در صورت تطبیق روند کلی حوادث آینده بر این احتمالات، ممکن است در جزئیات حوادث تناقضاتی مشاهده شود.
لذا از مخاطبان فهیم و گرامی تقاضا دارم تحلیل های ارائه شده بر روند حوادث را قطعی نپنداشته و آنها را تنها به عنوان احتمالات در نظر داشته باشند چرا که علم حوادث آینده تنها منحصر به خداوند تبارک و تعالی و بندگان برگزیده اش است.

طرح شبهات و پاسخ به آنها

 

شبهه اول) ایشان خروج سفیانی را بعد از پیروزی اول پرچم های سیاه بر اسرائیل دانسته اند در حالیکه طبق روایات رهبری پرچم های سیاه بر عهده ی سید خراسانی است و خروج سفیانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.

از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود:

 

خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در سال، ماه و روز واحد خواهد بود، نظم و ترتیب آنها همچون دانه های تسبیح پی در پی است...

بحار:52/232

 

در جهت پاسخ به این شبهه و همچنین ارائه ی طرحی منسجم از وقایع منطقه که مبتنی بر تفسیر و تطبیق آیات توسط آقای فتلاوی باشد، خلاصه ای از روند حوادث را بازخوانی می کنیم.

 

پس از اینکه فساد اول بنی اسرائیل واقع می شود، سفیانی و خراسانی در یک روز خروج می کنند و پرچم های سیاه خراسانی وارد فلسطین شده و بیت المقدس را فتح می کنند. در اینجا سوالی مطرح می شود و آن اینکه چرا سفیانی در برابر صاحبان پرچم های سیاه مقاومت نکرده و اجازه فتح فلسطین را می دهد؟ پاسخ را می توان از روایت زیر استخراج کرد:

سه نفر در شام پیدا می شوند که هر کدام خواستار حکومتند: مردی ابقع (سیاه و سفید) و مردی اصهب (سرخ و سفید) و مردی از خانواده ابوسفیان و... کار به حکومت سفیانی می رسد.

الفتن ابن حماد 198/805

سفیانی همزمان با خراسانی خروج کرده است اما در هنگام فتح اول قدس به دست صاحبان پرچم های سیاه، وی درگیر شورش های شام و سرگرم سرکوب نیروهای ابقع و اصهب است. پس از اینکه سفیانی قدرت را به دست گرفت و به حکومت رسید آنگاه:

سفیانی... با اولین چیزی که می جنگد پرچم های سیاه است... دو بار این گروه را شکست می دهد.

الفتن ابن حماد 189/775

سفیانی به فلسطین لشکرکشی کرده و اولین شکست پرچم های سیاه را به آنها تحمیل می کند:

مردم شام با سفیانی بیعت می کنند و او با اهل مشرق می جنگد و آنها را از فلسطین منهزم می کند.

الفتن ابن حماد 201/819

اهل مشرق یا همان صاحبان پرچم های سیاه بعد از این شکست به منطقه ای از شام که ظاهرا جنوب سوریه و اطراف دمشق است عقب نشینی می کنند، اما:

پادشاه مغرب و بنی مروان و قضاعه، در مرکز شام، علیه پرچم های سیاه جمع می شوند.

الفتن ابن حماد 180/731

اهالی مغرب عربی که شاید هم پیمان با سفیانی و یهود و غرب اند منطقه ای را که نیروهای ایرانی به آن عقب نشینی کرده اند را ناامن کرده و انها را تحت محاصره و فشار قرار می دهند:

آنگاه که پرچم های سیاه از مشرق و پرچم های زرد از مغرب، به حرکت درآیند و در مرکز شام؛ یعنی دمشق، مقابل هم قرار گیرند، مصیبت آنجاست! بلا آنجاست!

الفتن ابن حماد 184/750

میان اهل مغرب و اهل مشرق، بر روی پل فسطاط، هفت روز نبرد خواهد بود تا به عریش می رسند و اهل مشرق محاصره و تحت فشار قرار می گیرند و به اردن عقب نشینی می کنند، سپس سفیانی به آنها حمله می کند.

الفتن ابن حماد 186/761

میان این روایت و روایت پیشین تناقضی به چشم می خورد و آن اینکه فسطاط امروز جزئی از شهر قاهره مصر شده و عریش در شمال صحرای سینا قرار دارد. بنابراین طبق این روایت  محل مبارزه میان اهل مشرق و مغرب عربی در کشور مصر قرار می گیرد اما روایت اول تقابل نیروهای مشرق و مغرب را در دمشق بیان کرده است. ضمن اینکه در روایات دیگر اشاره ای به لشکرکشی نیروهای خراسانی به مصر نشده است.
اما نکته ی قابل توجه در روایت دوم عقب نشینی اهل مشرق به اردن و سپس حمله ی سفیانی به آنهاست.

به این ترتیب می توان گفت صاحبان پرچم های سیاه پس از آنکه در شام نیز تحت فشار نیروهای مغربی قرار می گیرند برای بار دوم و اینبار به اردن عقب نشینی می کنند و در آنجاست که سفیانی مجددا به آنها حمله کرده و شکست دوم را به اهل مشرق تحمیل می کند و احتمالا با این شکست نیروهای خراسانی با هدف تجدید قوا به ایران عقب نشینی می کنند و تا زمان تصرف عراق به دست نیروهای سفیانی در ایران می مانند.

در این زمان است که کشورگشایی سفیانی آغاز شده و پس از پیروزی در نبرد بزرگ قرقیسیا نیروهایش عراق را تصرف کرده و جنایت ها می کنند. و اینجاست که پرچم های سیاه با نیروهای سفیانی مبارزه کرده و برای اولین بار طعم شکست را به آنها می چشانند و پس از این پیروزی مردم مهدی (ع) را آرزو می کنند. و همینجاست که امام مهدی (ع) پس از سر و سامان دادن به اوضاع حجاز وارد عراق شده و رهبری نیروهای خراسانی را به دست می گیرد.
سپس لشکریان اسلام که غالب آنها ایرانی اند به رهبری امام مهدی (ع) شام را فتح کرده و در فلسطین افساد دوم اسرائیل را که شاید فتنه ی سفیانی هم بخشی از آن بوده باشد را با نبردی بزرگ که نابودگر اسرائیل، سفیانی و درهم شکننده ی شوکت غرب است پاسخ می گویند.

شبهه دوم) اما شبهه ی دیگری که در مورد این تفسیر مطرح می شود استفاده از روایت زیر و تطبیق آن بر حامیان اسرائیل یا همان غربی ها است:

در فلسطین دو واقعه برای روم وجود دارد: یکی را قطاف (چیدن) می نامند و دیگری را حصاد (درو کردن).

الفتن ابن حماد   317/1204
ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 6:59 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر

 

 

داستان فیلم :

داستان درباره جوانی به نام علی لیث است. او که هنگام تولد، فرزند آخرالزمان خوانده شده، به‎عنوان نماد نسلی که ظهور امام زمان را درک خواهند کرد، معرفی می‎شود. وی در یک خانواده شیعی در لندن زندگی می‎کند. پدرش او، مادر بیمار و خواهرکوچکش را رها کرده و وی برای گذران زندگی به فروش مواد مخدر می‎پردازد. با نماز بیگانه است و از عقاید شیعی چیزی نمی‎داند.

 

مدیر مدرسه که به هوش و استعداد او مطمئن است، مجبورش می‎کند درباره امام مهدی(عج) یک مقاله تحقیقی بنویسد و او که در آغاز زیر بار نمی‎رود، طی حوادثی به این کار تن می‎دهد.

 

او به طور معجزه‎آسایی با یک عالم دینی به نام محسن آشنا می‎شود که گرچه معمم نیست، اما در نقش یک روحانی با مدارا و حوصله به‎تربیت او پرداخته و به بهانه مقاله نوشتن، بسیاری از مشکلاتش را درمان می‎کند.

 

در طول داستان چند بار با عدد «313» مواجه می‎شود. خواب‎های عجیبی می‎بیند و شیخ محسن او را به‎عنوان جوانی که به خاطر مأموریت‎های بزرگ انتخاب شده، برای آینده آماده می‎کند.

 

او که بسیار به این دانشمند نکته‎دان و دوست‎داشتنی وابسته شده، ناگهان درمی‎یابد که او از دنیا رفته است و تمام ثروت خود را برای وی گذاشته. او با این پول به دانشگاه می‎رود و پس از تحصیلات، مؤسسه امام مهدی را تأسیس می‎کند.

 

در پایان فیلم، صحنه‎ای را می‎بینیم از پخش خبر ویژه تلویزیون‎های خبری دنیا در مورد حوادث مکه مکرمه. تصاویر آشوب و اغتشاش در مکه را نشان می‎دهند و گزارش تصویری از کشته شدن نفس زکیه می‎گوید که از نشانه‎های ظهور امام زمان(عج) است.

 

بعد از آن علی به همراه سیصدوسیزده نفر دیگر از مؤمنین دیده می‎شود که از نقاط مختلف دنیا پیرامون نوری (اشاره به وجود مقدس امام عصر) جمع شده‎اند و آماده یاری حضرت موعود هستند.................

 

 قسمت هایی از فیلم (تریلر)

دانلود قسمتی از فیلم

http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://frsa10.persiangig.com/Trailer-313%28FRSA.IR

%29.3gp

 

لینک دانلود کامل فیلم با کیفیت های مختلف:

http://www.archive.org/details/313.IraQi1LioN.The.Movie

ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 6:47 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر
دجّال در لغت
دجّال معادل دروغگو و کسی است که حق را کتمان می‌کند؛ ازهری می‌گوید:
کلّ کَذَّاب فهو دجّال و جمعه دجّالون و قیل: سُمّی بذلک لأَنه یستر الحقّ بکذبه.11
فراهیدی، مفهوم دجّال را دقیقاً در برابر حضرت عیسی(ع) معرفی می‌کند:
الدّجّال: هو المسیح الکذّاب و إِنّما دَجْلُه سِحْره و کَذِّبُه.12
ابن منظور به نقل از ابن سیّده، دجّال را مردی از یهود معرفی می‌کند که در آخرالزّمان با هدف برخورد با حق و جایگزین کردن باطل خروج می‌کند؛ عدّه‌ای نیز او را مدّعی ربوبیّت معرفی می‌کنند.
در اصطلاح علم حدیث، راویانی که دربارة آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان باشد به (یکذّب دجّال) خوانده می‌شوند؛ این دسته از روایات فاقد اعتبارند و ارزش نقل و احتجاج ندارند.13

دجّال در اصطلاح روایات اسلامی
با بررسی آنچه از روایات اسلامی ‌برمی‌آید، می‌توان گفت: دجّال عبارت از کسی است که با انکار منجی آخرالزّمان و رویارویی با وی درصدد شکست حکومت جهانی مصلح است.

پیشینة اعتقاد به ضدّمسیح
مستر هاکس در قاموس کتاب مقدّس در سرتاسر «اناجیل اربعه» و ملحقات آن برای واژة دجّال جایی جز رسالة یوحنّا 14 پیدا نمی‌کند و مقصود از دجّال را کسی می‌داند که با مسیح(ع) مخالفت و ضدّیت می‌کند و مدّعی جایگاه اوست.15

محتوای مکاشفات یوحنّا را می‌توان بر اساس هر یک از رؤیاهای اصلی یوحنّا به چهار قسمت تقسیم نمود:
1. رؤیای اوّل: که مسیح را در حال سخن گفتن با کلیساها می‌بیند؛
2. رؤیای دوم: مسیح بر کائنات تسلّط می‌یابد؛
3. رؤیای سوم: طیّ آن مسیح بر همة قدرت‌های شریر پیروز می‌شود؛
4. رؤیای چهارم: که در آن شاهد سلطنت مسیح در کرة زمین است.
ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 90/11/9 | 6:24 عصر | نویسنده : هادی خادمی | نظر