گفتوگو با شیخ علی کورانی ) نقش ایران در نقشة ظهور(
استاد نویسندة محقّق حجّتالسلام والمسلمین شیخ علی کورانی، از جمله صاحبنظران معدودی هستند که در حوزة سرزمینهای درگیر در عصر ظهور دارای اثر میباشند. خوانندگان گرامی پیش از این نیز گفتوگوهایی در همین موضوع را با این شخصیّت علمی و محقّق در مجلّه خواندهاند.(منبع سایت موعود)
ایرانیان چه نقشی در حوادث پیش از ظهور دارند؟
نقش ایرانیان برای زمینهسازی ظهور نیز در روایات، پررنگ ترسیم شده است. در میان تمام زمینهسازان و گروههای مختلف زمینه ساز، اوّلین نقش را ایرانیان بر عهده دارند. پس از آن گروههایی دیده میشوند که مقابل یهود میایستند؛ مانند گروهی در عراق که مقابل نواصب میایستند و علاوه بر آنها از یمانیها نیز صحبت به میان آمده که خیلی تصویر دقیقی دربارة آنان ارائه نشده و به عکس دربارة ایرانیان و زمینهسازی آنان برای انقلاب حضرت مهدی(ع) روایات متعدّدی ذیل حدود نه عنوان، به دست ما رسیده است:
ـ قوم سلمان؛
ـ سرزمین مشرق؛
ـ پرچمهای مشرق؛
ـ پرچمهای سیاه؛
ـ جبال طالقان؛
ـ اهل سبلان؛
ـ و ...
امّا حدیث معروف «رایات سود» (پرچمهای سیاه) و سرزمین مشرق در منابع مختلفی آمده است که من بیش از همه به روایت امام باقر(ع) اعتماد کردهام که در «الغیبه» نعمانی(ص273) آمده است و به نظر من صحیحترین روایت است. در این روایت، ابوخالد کابلی از ایشان نقل میکند که فرمودند: «گویی قومی را میبینم که از خاور خروج کردهاند و خواستار حقّاند ولی به آنان داده نمیشود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنین بینند شمشیرها برهنه کنند و بر گردنها گذارند. این وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولی آنان نپذیرند تا آنکه قیام کنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، کشتگانشان شهیدند. هان که اگر من آن روز را درک میکردم جان خود را برای یاری صاحب این امر نگاه میداشتم».
با توجه به روایات متعددی که نقل فرمودید، شرایط سیاسی ایران در آستانة ظهور چگونه خواهد بود؟
میتوان با همان حدیث امام باقر(ع) که عرض کردم، این پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده میکنم؛ اوّل اینکه ما در هیچ روایتی سخن از ورود ارتش وسپاه خارجی به ایران نداریم. با توجه به متن روایت یادشده، خارجیها از ایرانیها میترسند نه اینکه به ایران حملة خارجی بشود. به نظر بنده نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به داخل ایران لشکر کشی کند. نکتة بعدی موجود در این روایت بحث آشوب داخلی ایران است که ایران درگیر مشکلات داخلی خواهد بود. قراین متعددی در این رابطه وجود دارد. عبارت «فلا یعطونه إلّا ...» بیانگر آن است که دربارة رساندن و تحویل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنین روایت با این عبارت شروع میشود که «کأنّی بقومٍ قد خرجوا...» سپس در ادامه آمده «...حتّی یقوموا..» که نشانگر قیام پس از آن انقلاب اوّلی است. در آن مقطع یمن در دست یکی از یاران حضرت(ع) قرار میگیرد. یمانی، نمایندة تامّ الاختیار حضرت خواهد بود که همة مؤمنان جهان حتّی ایرانیان باید از او تبعیّت کنند. در این روایت صحیح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن پرچم هدایت است، زیرا دعوت به صاحب شما میکند، و هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او (یمانی) به سوی حقّ و راه مستقیم فرا میخواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حکومت فلان خاندان، همانند شکستن کاسة سفالین است، و همچون مردی است که در دستش کاسهای سفالین بوده و او مشغول راه رفتن باشد که ناگاه در حالی که غافل است کاسه از دستش فرو افتد و بشکند، پس هنگامی که فرو افتاد بگوید: آه ـ همچون خود باختهای ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنین است که به کلّی از زوال آن بیخبر باشند».
برای یمانی چه ویژگیهایی در روایات نقل شده که مردم او را با آن ویژگیها بشناسند؟
بیتردید او دلایل و معجزاتی برای معرفی خود به مردم ارائه خواهد کرد. در این ایّام اختلاف میان ایرانیها بالا میگیرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراری رابطه با علماست و آنان ایشان را میبینند و شرایطی مشابه دوران غیبت صغری پیش میآید و به تصریح روایات در آن مقطع ادّعای نیابت و سفارت حضرت مهدی(ع) منعی ندارد: ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانیّ و الصّیحة فهو کذّابٌ مفتر؛ بدانید، هر کس که قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی ادّعای مشاهده (رابطه و نمایندگی امام زمان(ع)) کند، دروغگوی افترازننده است».
این مرحله را باید یک امتحان بدانیم که افرادی صادقانه ادّعای نیابت حضرت مهدی(ع) را دارند. در این مقطع، ایران دو دسته میشود: دستهای میگویند باید پرچم را به دست حضرت(ع) بدهیم و دستهای که با عقاید ناسیونالیستی، اعتقادی به این امر ندارند و با آن مخالفت میکنند. بین این دو درگیری سیاسی و احتمالاً درگیری نظامی محدودی رخ میدهد که در نهایت، با پیروزی دستة اوّل و سپاه سیّد خراسانی و شعیب بن صالح خاتمه مییاید. پس از این پیروزی، شعیب بن صالح و خراسانی با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهة پیش از آن، این اختلافات و درگیریها وجود خواهد داشت. خراسانی حاکم وقت ایران است نه اینکه الزاماً از منطقة خراسان باشد و نام شعیب بن صالح را امام(ع) که در آن مقطع در عراق به سر میبرند برای او انتخاب میکند و با توجه به اینکه پس از بیعت، فرماندة کلّ قوای امام عصر(ع) میشود و خراسانی حاکم ایران باقی میماند باید مقام او را بالاتر از سید خراسانی بدانیم.
سید حسنی کیست و آیا میتوان او را همان خراسانی بدانیم؟
یک سید حسنی در همان مقطع قیام برای یاری امام داریم که از دیلم خروج میکند. یک سید حسنی هم در عراق وجود دارد که ادّعای مقابله با حضرت را دارد. در روایات، صفات مذمومی برای او بیان شده که با توجه به آن صفات، او شخصّیتی غیر از خراسانی است. روایات، حسنی غالباً در منابع سنی است و در منابع شیعی مطالب مجمل و محدودی آمده است.
آیا در روایات، صحبتی از فتنههای آخرالزّمانی در ایران به میان آمده یا خیر؟
تعریف از قم و اهل قم و ایران در روایات آمده و آنجا را به عنوان پناهگاه معرفی کردهاند. بسیاری از آنچه در روایات گفته شده که دربارة ایران رخ خواهد داد در دوره های قبل مانند حملة مغول رخ داده و خیلی قابل تطبیق بر شرایط الآن و پس از آن نیست.
آیا حضرت به ایران تشریف میآورند؟
تنها روایتی که آمده، ابن حماد میگوید: امام(ع) در طول مسیر به حوالی اهواز تشریف میآورند امّا این مطلب در هیچیک از روایات اهل بیت(ع) نیامده است.
منظور از اهل طالقان چیست؟
طالقان یعنی سلسله جبال البرز و قبلاً فکر میکردم که منظور مردم منطقهای مشخّص (در ایران یا افغانستان) است امّا الآن به این نتیجه رسیدهام که منظور، منطقة ایران و ایرانیان است و آن مناطق خصوصیّت خاصّی ندارند. همانطور که گفتم از ایران و ایرانیان با عباراتی نظیر اهل خراسان، طالقان، سبلان، مشرق، خراسان و مانند آن یاد شده است.
چه تعداد یا درصدی از یاران حضرت را ایرانیان تشکیل میدهند؟
وقتی فرماندة کلّ قوای حضرت ایرانی است، قطعاً تعداد یاران ایرانی سپاه ایشان نیز زیاد خواهد بود. امّا ارتش یمن خیلی کم است و مأموریت آنان، گرفتن مکّه و حجاز برای حضرت است ولی از عراق به بعد غالب یاران حضرت ایرانیان و عراقیها خواهند بود.
آیا حوادث امروز لبنان و یمن با آنچه در روایات آمده، صدق میکند؟
در روایات ذیل آیة 5 سورة اسراء که آمده است: «فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولی بأسٍ شدیدٍ فجاسوا خلال الدّیار و کان وعداً مفعولاً؛ هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتّی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند؛ و این وعدهای است قطعی» با شرایط کنونی لبنان قابل تطبیق است. در روایات آمده اهل روم عراق را میگیرند و بعد از مدّتی از آنجا میروند که این هم اتّفاق افتاد. یا اینکه باز در عراق تأسیس خطّ سفیانی در این راستا که هرکه سر شیعهای را بیاورد فلان مقدار جایزه میگیرد، همچنین فرج شیعیان قبل از شورش سفیانی از جمله مواردی است که در روایات قابل مشاهده است.
ماهنامه موعود شماره 105