بشارت قرآن کریم بر نابودی اسرائیل (بررسی شبهات تفسیر آقای فتلاوی)
در مورد تفسیر ارزشمند آقای فتلاوی دو شبهه برایم مطرح شد که تا جایی که در توانم بود به آنها پاسخ دادم و در ادامه شبهات و پاسخ ها و احتمالات را بررسی خواهیم کرد. اما آنچه پیش از بررسی این موارد ضروری به نظر می رسد، توجه به این نکته است که روند حوادث مطرح شده بر مبنای برداشت ما از روایات بوده و تنها در حد احتمالات مطرح می شوند. به همین جهت ممکن است حوادث در آینده به گونه ای دیگر رقم بخورد؛ یعنی حالتی اتفاق بیفتد که ما به خاطر علم اندک و دید محدود خود امکان طرح آن را نداشته ایم. مطمئنا این حالت صدق روایات صحیح را تایید کرده و برداشت ما را باطل می نماید.
حتی در صورت تطبیق روند کلی حوادث آینده بر این احتمالات، ممکن است در جزئیات حوادث تناقضاتی مشاهده شود.
لذا از مخاطبان فهیم و گرامی تقاضا دارم تحلیل های ارائه شده بر روند حوادث را قطعی نپنداشته و آنها را تنها به عنوان احتمالات در نظر داشته باشند چرا که علم حوادث آینده تنها منحصر به خداوند تبارک و تعالی و بندگان برگزیده اش است.
طرح شبهات و پاسخ به آنها
شبهه اول) ایشان خروج سفیانی را بعد از پیروزی اول پرچم های سیاه بر اسرائیل دانسته اند در حالیکه طبق روایات رهبری پرچم های سیاه بر عهده ی سید خراسانی است و خروج سفیانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.
از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود:
خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در سال، ماه و روز واحد خواهد بود، نظم و ترتیب آنها همچون دانه های تسبیح پی در پی است...
بحار:52/232
در جهت پاسخ به این شبهه و همچنین ارائه ی طرحی منسجم از وقایع منطقه که مبتنی بر تفسیر و تطبیق آیات توسط آقای فتلاوی باشد، خلاصه ای از روند حوادث را بازخوانی می کنیم.
پس از اینکه فساد اول بنی اسرائیل واقع می شود، سفیانی و خراسانی در یک روز خروج می کنند و پرچم های سیاه خراسانی وارد فلسطین شده و بیت المقدس را فتح می کنند. در اینجا سوالی مطرح می شود و آن اینکه چرا سفیانی در برابر صاحبان پرچم های سیاه مقاومت نکرده و اجازه فتح فلسطین را می دهد؟ پاسخ را می توان از روایت زیر استخراج کرد:
سه نفر در شام پیدا می شوند که هر کدام خواستار حکومتند: مردی ابقع (سیاه و سفید) و مردی اصهب (سرخ و سفید) و مردی از خانواده ابوسفیان و... کار به حکومت سفیانی می رسد.
الفتن ابن حماد 198/805
سفیانی همزمان با خراسانی خروج کرده است اما در هنگام فتح اول قدس به دست صاحبان پرچم های سیاه، وی درگیر شورش های شام و سرگرم سرکوب نیروهای ابقع و اصهب است. پس از اینکه سفیانی قدرت را به دست گرفت و به حکومت رسید آنگاه:
سفیانی... با اولین چیزی که می جنگد پرچم های سیاه است... دو بار این گروه را شکست می دهد.
الفتن ابن حماد 189/775
سفیانی به فلسطین لشکرکشی کرده و اولین شکست پرچم های سیاه را به آنها تحمیل می کند:
مردم شام با سفیانی بیعت می کنند و او با اهل مشرق می جنگد و آنها را از فلسطین منهزم می کند.
الفتن ابن حماد 201/819
اهل مشرق یا همان صاحبان پرچم های سیاه بعد از این شکست به منطقه ای از شام که ظاهرا جنوب سوریه و اطراف دمشق است عقب نشینی می کنند، اما:
پادشاه مغرب و بنی مروان و قضاعه، در مرکز شام، علیه پرچم های سیاه جمع می شوند.
الفتن ابن حماد 180/731
اهالی مغرب عربی که شاید هم پیمان با سفیانی و یهود و غرب اند منطقه ای را که نیروهای ایرانی به آن عقب نشینی کرده اند را ناامن کرده و انها را تحت محاصره و فشار قرار می دهند:
آنگاه که پرچم های سیاه از مشرق و پرچم های زرد از مغرب، به حرکت درآیند و در مرکز شام؛ یعنی دمشق، مقابل هم قرار گیرند، مصیبت آنجاست! بلا آنجاست!
الفتن ابن حماد 184/750
میان اهل مغرب و اهل مشرق، بر روی پل فسطاط، هفت روز نبرد خواهد بود تا به عریش می رسند و اهل مشرق محاصره و تحت فشار قرار می گیرند و به اردن عقب نشینی می کنند، سپس سفیانی به آنها حمله می کند.
الفتن ابن حماد 186/761
میان این روایت و روایت پیشین تناقضی به چشم می خورد و آن اینکه فسطاط امروز جزئی از شهر قاهره مصر شده و عریش در شمال صحرای سینا قرار دارد. بنابراین طبق این روایت محل مبارزه میان اهل مشرق و مغرب عربی در کشور مصر قرار می گیرد اما روایت اول تقابل نیروهای مشرق و مغرب را در دمشق بیان کرده است. ضمن اینکه در روایات دیگر اشاره ای به لشکرکشی نیروهای خراسانی به مصر نشده است.
اما نکته ی قابل توجه در روایت دوم عقب نشینی اهل مشرق به اردن و سپس حمله ی سفیانی به آنهاست.
به این ترتیب می توان گفت صاحبان پرچم های سیاه پس از آنکه در شام نیز تحت فشار نیروهای مغربی قرار می گیرند برای بار دوم و اینبار به اردن عقب نشینی می کنند و در آنجاست که سفیانی مجددا به آنها حمله کرده و شکست دوم را به اهل مشرق تحمیل می کند و احتمالا با این شکست نیروهای خراسانی با هدف تجدید قوا به ایران عقب نشینی می کنند و تا زمان تصرف عراق به دست نیروهای سفیانی در ایران می مانند.
در این زمان است که کشورگشایی سفیانی آغاز شده و پس از پیروزی در نبرد بزرگ قرقیسیا نیروهایش عراق را تصرف کرده و جنایت ها می کنند. و اینجاست که پرچم های سیاه با نیروهای سفیانی مبارزه کرده و برای اولین بار طعم شکست را به آنها می چشانند و پس از این پیروزی مردم مهدی (ع) را آرزو می کنند. و همینجاست که امام مهدی (ع) پس از سر و سامان دادن به اوضاع حجاز وارد عراق شده و رهبری نیروهای خراسانی را به دست می گیرد.
سپس لشکریان اسلام که غالب آنها ایرانی اند به رهبری امام مهدی (ع) شام را فتح کرده و در فلسطین افساد دوم اسرائیل را که شاید فتنه ی سفیانی هم بخشی از آن بوده باشد را با نبردی بزرگ که نابودگر اسرائیل، سفیانی و درهم شکننده ی شوکت غرب است پاسخ می گویند.
شبهه دوم) اما شبهه ی دیگری که در مورد این تفسیر مطرح می شود استفاده از روایت زیر و تطبیق آن بر حامیان اسرائیل یا همان غربی ها است:
در فلسطین دو واقعه برای روم وجود دارد: یکی را قطاف (چیدن) می نامند و دیگری را حصاد (درو کردن).
الفتن ابن حماد 317/1204
اما توضیح؛ طبق روایاتی که در کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی مطرح شده است پس از فتح نهایی قدس به دست امام مهدی (ع)، پیمان صلحی میان ایشان و رومیان منعقد می شود که پس از مدت کوتاهی، رومیان پیمان شکنی کرده و با لشکری در حدود یک میلیون نفر به سرحدات مسلمین حمله کرده و نیروهای خود را از سواحل عریش مصر تا انطاکیه در ترکیه پیاده می کنند. طبق نظر آقای کورانی هدف از این لشکرکشی بازگرداندن مجدد فلسطین به یهودیان و بازپس گیری قدس است و بر اساس روایات، این نبرد از نبرد آزادی قدس نیز بزرگ تر خواهدبود.
عاقبت این نبرد پیروزی سپاهیان اسلام و زمینه سازی فتح غرب و جهانی شدن حکومت امام مهدی (ع) است.
بعد از این توضیح مختصر به مساله شبهه بازمی گردیم. در روایت مذکور اشاره به دو واقعه برای روم در فلسطین شده است که اگر این دو واقعه را بر دو نبرد با افساد بنی اسرائیل منطبق بدانیم می بایست واقعه سومی هم برای این نبرد سوم ذکر می شد، چرا که این نبرد از هر دو نبرد قبلی عظیم تر و سرنوشت سازتر است. در حالیکه می بینیم اینگونه نیست و اشاره ای به نبرد سوم نشده است.
به این ترتیب و برای پاسخ به این اشکال سه حالت مفروض است:
حالت اول) حدیث مذکور رخ دادن این وقایع را در فلسطین منحصر کرده، در حالیکه همانگونه که گفتیم نبرد عظیم سوم در گستره ای از مصر تا ترکیه واقع خواهد شد و هر چند هدف از آن بازپس گیری فلسطین باشد اما عرصه ی نبرد در این کشور منحصر نخواهد شد. پس انطباق این حدیث بر دو نبرد اول قدس صحیح است و چون نبرد سوم در فلسطین منحصر نمی شده پس نیازی هم به ذکر آن در حدیث نبوده است.
حالت دوم) طبق روایت، واقعه ی قطاف (چیدن) و نبرد در برابر افساد اول بنی اسرائیل را باید بر فتح قدس به دست امام مهدی منطبق دانست و واقعه ی حصاد (درو) و نبرد در برابر افساد دوم را بر نبرد عظیم امام (ع) با روم انطباق داد.
بنا بر این حالت، هیچ نبردی میان اسرائیل و پرچم های سیاه در زمان قبل از قیام امام مهدی (ع) صورت نخواهد گرفت.
ممکن است با مراجعه به بعضی روایات این نظر را مردود دانست. مانند این روایت:
پرچم سیاهی از بنی العباس بلند می شود، سپس از خراسان پرچم های سیاه دیگری برافراشته می گردد که پیشاپیش آنها مردی به نام شعیب بن صالح است تا آنکه در بیت المقدس فرود می آیند و زمینه را برای حکومت مهدی (ع) فراهم می سازند، آنگاه سیصد نفر از شام به یاری او می شتابند.
الحاوی للفتاوی 2/67؛ الفتاوی الحدیثیه 42 و البرهان باب 7/17
اما می توان این روایات را نیز به نبرد دوم منطبق دانست و در مواجهه؛ عبارت "زمینه سازی برای حکومت امام مهدی (ع)" این زمینه سازی را مربوط به حکومت امام دانست نه زمینه سازی برای ظهور. چرا که در آن زمان ظهور امام صورت گرفته است و سپاهی که به فرماندهی شعیب بن صالح و مسلما به رهبری امام مهدی (ع) وارد بیت المقدس می شود زمینه را برای حکومت امام (ع) فراهم می سازد. در اینجا باید به تفاوت میان "ظهور امام" و "حکومت امام" توجه کرد.
اشکال دیگری که بر این حالت می توان گرفت آن است که در نبرد قدس موجودیت اسرائیل نابود شده است و انطباق افساد دوم بنی اسرائیل بر پیمان شکنی و لشکرکشی عظیم رومیانی که اسرائیلی و یهودی نیستند، صحیح نیست.
در پاسخ باید گفت؛ درست است که کشور جعلی اسرائیل نابود شده و اشغالگری یهود پایان یافته اما ممکن است موجودیتی به نام صهیونیسم همچنان باقی باشد و چه بسا پیمان شکنی و لشکرکشی رومیان به تحریک همین اقلیت صهیونیست صورت پذیرد که در این صورت انطباق فساد دوم بنی اسرائیل بر این واقعه بی اشکال خواهد بود.
حالت سوم) اما حالت سومی هم در پاسخ به شبهه ی دوم مفروض است که از دو مورد قبل منطقی تر به نظر می رسد. در این حالت تطبیق آیات سوره ی اسرا بر نبرد اول و دوم قدس طبق تفسیر آقای فتلاوی صحیح است اما تطبیق روایت مذکور بر بنی اسرائیل یا به عبارت دقیق تر تطبیق رومیان ذکر شده در روایت بر یهود و بنی اسرائیل صحیح نمی باشد و باید گفت روایت مربوط به قطاف و حصاد رومیان در فلسطین کاملا مستقل از آیات مربوط به افساد بنی اسرائیل است.
اما در مورد تطبیق این روایت می توان گفت قطاف (چیدن) مربوط به کشتار رومیان در نبرد فتح قدس به رهبری امام مهدی (ع) است. این نبرد طبق آیات سوره اسرا مجازات سنگین و آخر برای یهود و بنی اسرائیل به شمار می رود که موجودیت اجتماعی آنها را تقریبا از بین می برد اما چون نیروهای رومی (اروپایی و آمریکایی) کمتری نسبت به نبرد حصاد (درو) در منطقه حضور دارند، کشتار رومی ها قطاف (چیدن) یا ملحمه صغری (کشتار کوچک) نام گرفته است.
و برعکس؛ بعد از نادیده گرفتن پیمان صلح توسط رومیان و حمله ی یک میلیون نفریشان به سرزمین اسلام، به خاطر فزونی چشمگیر نیروهای رومی نسبت به نبرد قطاف (چیدن)، کشتار آنها در این نبرد دوم حصاد (درو) یا ملحمه کبری (کشتار بزرگ) نام گرفته است.
به این ترتیب نتیجه می گیریم در نبرد اول پرچم های سیاه با بنی اسرائیل جهت مجازات افساد اول، نیروهای رومی در فلسطین حضور ندارند یا در صورت حضور، تعداد قابل توجهی نیستند که بتوانند بر نبردهای منطقه تاثیرگذار باشند و به همین دلیل ایرانیان در نبرد اول قدس بدون هیچ مانعی و به راحتی بیت المقدس را آزاد می سازند و بعد از این آزادسازی است که غرب احساس خطر کرده و نیروهای بیشتری به منطقه می فرستد که در رمله فلسطین مستقر می شوند:
مژده پیروزی را از سمت دمشق می شنوید... و شورشیان روم پیش می آیند و در رمله مستقر می شوند، پس اولین جایی که از غرب (غرب بلاد اسلامی) خراب می شود، سرزمین شام است.
الاختصاص 255؛ غیبت شیخ طوسی 269، بحارالانوار 52/212/62؛ غیبت نعمانی 279/67؛ تفسیر البرهان 2/21/688 و عقدالدرر 87
قابل ذکر است که آقای فتلاوی نیز پس از ذکر این حدیث به همین نتیجه رسیده که نیروهای غرب بعد از نبرد اول ایرانی ها وارد فلسطین می شوند.
و در زمان افساد دوم است که غربی ها در منطقه حضور پررنگ تری یافته و بر بیت المقدس و صحرای اردن مسلط می شوند و سپس در زمان فتح دوم قدس به رهبری امام مهدی (ع) ملحمه ی صغری (کشتار کوچک) یا همان واقعه قطاف (چیدن) برای آنها اتفاق خواهد افتاد:
رومیان در ملحمه صغری بر صحرای اردن و بیت المقدس مسلط می شوند.
الفتن ابن حماد 345/1296
ملحمه کبری (کشتار بزرگ) یا همان واقعه حصاد (درو) نیز پس از پیمان شکنی رومیان و لشکرکشی آنها محقق خواهد شد.
همانطور که در ابتدای بحث گفتیم تمام موارد و احتمالاتی که ارائه و در مورد آنها بحث شد، حوادثی است مربوط به آینده و در حیطه ی علم ذات مقدس حق تعالی و اولیای خاصش. به همین خاطر ممکن است چینش و آرایش حوادث چیزی غیر از احتمالات مطرح شده باشد.
اما آنچه مسلم است اینکه تاویل آیات 8-4 سوره اسرا مربوط به گذشته نیست. برای اثبات این ادعا بار دیگر مفاهیم پنجگانه ی حاکم بر آیات مربوط به افساد بنی اسرائیل را که آقای فتلاوی استخراج کرده، به طور خلاصه یادآوری می کنیم:
مفهوم اول) برجسته سازی این دو فساد، تاکیدی است بر اینکه این دو بزرگترین و مهم ترین فسادهای یهود در تاریخ است.
مفهوم دوم) عقوبت فساد دوم به عنوان آخرین مجازات یهود که نابودگر موجودیت اجتماعی آنهاست مطرح شده که به یقین تا امروز تحقق نیافته است وگرنه روزگار ما شاهد موجودیت قدرتمند و تبهکار اسرائیل نبود.
مفهوم سوم) نبردهای عقوبت بنی اسرائیل در هر دو مرحله داخل سرزمین مقدس یعنی فلسطین خواهد بود.
مفهوم چهارم) نبردهای اشاره شده در آیات در زمانی کوتاه، از ناحیه ی یک رهبری و یک ارتش و در یک نسل، در هر دو اردوگاه، مدیریت می شود.
مفهوم پنجم) قرآن یهود را عامل گسترش فساد در زمین می داند و بر طبق روایات تنها کسی که زمین را همانگونه که از فساد و ستم پر شده، از عدل و انصاف پر خواهد کرد، امام مهدی (ع) خواهد بود.
با تطبیق این مفاهیم بر تاریخ بنی اسرائیل مشاهده می کنیم که در هیچ دوره ای از تاریخ آنها تا به امروز، فساد و نبردهایی با این ویژگی های پنجگانه واقع نشده است.
بنابراین؛ آیات مبارک اشاره به آینده ی روشنی دارد که هنوز حادث نشده اما انشاءالله نسل کنونی ما شاهد تحقق این پیشگویی مبارک که معجزه ای دیگر از جانب خداوند تعالی و پیامبر اعظم (ص) و سندی دیگر بر حقانیت قرآن کریم و اسلام عزیز است، خواهد بود.دلیل ما بر این مدعا بشارت هایی است از جانب ولی امر مسلمین جهان؛ حضرت امام سید علی حسینی خامنه ای و شاگرد بر حقش؛ دبیرکل جنبش مقاومت حزب الله لبنان، سید حسن نصرالله.
امروز همهى دنیاى اسلام باید قضیهى فلسطین را قضیهى خود بداند؛ این، کلید رمزآلودى است که درهاى فرج را به روى امت اسلامى مىگشاید.
حضرت امام خامنه ای؛ سومین کنفرانس بینالمللى قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین، 25 فروردین 1385
مسلماً دنیاى اسلام آن روز را خواهد دید و امیدواریم همین نسل کنونىِ مردم فلسطین ببینند آن روزى را که فلسطین در اختیار مردم فلسطین، ملت فلسطین و صاحبان خانه قرار گرفته است و آنها بتوانند آنجا به ارادهى خودشان و آنچنانى که شایستهى آنهاست، زندگى کنند.
حضرت امام خامنه ای؛ خطبههاى نماز عید سعید فطر، 10 مهرماه 1387
ما در لبنان و فلسطین و جهان عرب و اسلام معتقدیم که به قدس و مسجدالاقصی بیش از هر زمان دیگری نزدیک هستیم. نسل کنونی است که بازگشت امت اسلام به قدس عزیز را بدون حضور صهیونیستها مشاهده خواهد کرد.
سید حسن نصرالله؛ سخنرانی به مناسبت روز جهانی قدس، 5 مهرماه 1387
انشاءاللَّه آن روزى را که قدس شریف... به دست مسلمانها بیفتد، شاید خیلى از شماها آن را ببینید؛ ما باشیم یا نباشیم؛ به هر حال این را یک روزى مردم فلسطین و مردم دنیا مشاهده خواهند کرد.
حضرت امام خامنه ای؛ دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیه ی همایش غزه، 8 اسفندماه 1388
صبح حکومت عدالت، مهربانی و اسلام عزیز نزدیک است چرا که «اِنَّهُم یَرَونَهُ بَعیدا وَ نَراهُ قَریبا». (آنها (دشمنان)، آن را (ظهور را) دور می پندارند ولی ما آن را نزدیک می دانیم.)
از خدای بزرگ مسئلت داریم که توفیق حضور در آن صبح صادق را به ما عنایت فرموده و ما را از یاران و همراهان بقیة الله فی الارض؛ ولی الله اعظم؛ حضرت صاحب العصر و الزمان؛ امام حجة بن الحسن العسکری (صلواة الله علیه و علی آبائه الطاهرین) قرار داده و فیض شهادت در راه و نهضت مقدس این امام بزگوار را به ما ارزانی فرماید. انشاءالله.